تکنیک تصویرسازی ذهنی در طرحواره درمانی این اجازه را به بیمار و درمانگر میدهد تا خاطرات ناخوشایند دوره کودکی را بررسی کنند. از این طریق میتوان به ریشههای شکلگیری مشکلات روانشناختی و زندگی دست پیدا کرد و آنها را تغییر دهد. تکنیک تصویرسازی ذهنی یکی از قدرتمندترین تکنیکهایی است که برای تغییر طرحوارههای ناسازگار اولیه ابداع شده است. با روان حامی همراه باشید.
در طرحواره درمانی اعتقاد بر این است که تعیین کنندههای فکر، احساس و رفتار انسان، طرحوارههای ناسازگار اولیه است. این طرحوارهها در واقع اولین خشتهای کج زندگیاند. در دوره کودکی بر اساس اتفاقاتی که برای ما در خانواده رخ داده است طرحوارههای ناسازگار شکل گرفتهاند، به این صورت که وقتی نحوهی رابطه والدین با کودک به عدم ارضای نیازهای هیجانی اساسی میانجامد شرایط شکلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه فراهم میشود. چون طرحوارهها اولین خشتهای زندگی هستند و چون ناسازگار یا به اصطلاح کج گذاشته شدهاند، در دورههای بعدی زندگیمان دچار مشکلات زیادی میشویم.
وقتی در دوران بزرگسالی با مشکلی روبرو میشویم طرحوارههای ناسازگار ما فعال میشوند.
فعال شدن طرحواره های ناسازگار باعث میشود که ما افکار و رفتار ناسازگار و مخربی از خود نشان دهیم، زیرا منشاء آنها یعنی طرحوارهها ناسازگار هستند. برای تغییر طرحوارههای ناسازگار باید ریشههای شکلگیری آنها را پیدا کنیم. به عبارت دیگر باید به خاطرات دوران کودکی خود برگردیم و ردپای طرحوارههایمان را در آن روزها جستجو کنیم. این جستجو باعث میشود که ما بینش عقلانی نسبت به علت رفتارهای خود پیدا کنیم. اما بینش عقلانی نسبت به ریشههای مشکلاتمان کافی نیست، زیرا ما انسانها علاوه بر بخش عقلانی، بخشهای عاطفی و هیجانی نیز داریم که در بروز مشکلات ما نقش عمدهای دارند. در مشکلات روانی نیز مختل شدن هیجانها به راحتی قابل مشاهده است. به عنوان مثال افسردگی را در نظر بگیرید. در افسردگی، هیجان غم غالبترین تجربه فرد است. بنابراین برای درمان شدن باید بتوانیم علاوه بر بینش عقلانی، بینش هیجانی نیز به دست بیاوریم. از طرف دیگر باید بتوانیم احساسات و هیجانهای مدفون شدهی سالهای کودکی را تخلیه کنیم.
در طرحوارهدرمانی تکنیکهای مختلفی ابداع شده است تا به کمک آنها بتوانیم طرحوارههای ناسازگار خود را تغییر دهیم. یکی از مهمترین و قدرتمندترین تکنیکهایی که به این منظور طراحی شده است تصویرسازی ذهنی است.
با کمک تصویرسازی میتوانیم به دوران کودکی خود برگردیم و اتفاقات ناخوشایندی را که سببساز شکلگیری طرحوارههایمان شده است را بشناسیم و دوباره تجربه کنیم.
مراحل اجرای تکنیک تصویرسازی ذهنی
برای اجرای تکنیک تصویرسازی ذهنی درمانگر از بیمار میخواهد که چشمان خود را ببندد و ابتدا یک مکان امن را تصور کند. مکان امن جایی است که در آن احساس امنیت و آرامش میکنیم.
بعد از تجسم مکان امن، درمانگر از بیمار میخواهد که خود را در دوران کودکی و در ارتباط با خانواده تجسم کند و اجازه بدهد یکی از خاطرات آن روزها به ذهناش بیاید. درمانگر این توضیح را به بیمار میدهد که در انتخاب خاطره نیازی به دقت کردن وجود ندارد. بیمار باید ذهناش را آزاد بگذارد تا یک خاطره خود به خود به ذهناش وارد شود.
در ادامه درمانگر از بیمار میخواهد که آن خاطره را با جزئیات تعریف کند. هنگام اجرای تکنیک تصویرسازی ذهنی درمانگر به بیمار توضیح میدهد که خاطراتش را به زمان حال توصیف کند طوریکه انگار آن خاطره هماکنون در حال رخ دادن است و بیمار هماکنون در حال تجربه آن است.
در حین تصویرسازی ذهنی، خاطراتی که منجر به تشکیل طرحوارهها شده است به ذهن بیمار میآید. درمانگر در این زمان، احساسات بیمار نسبت به اتفاقی که در آن در حال رخ دادن است مورد بررسی قرار میدهد. به عنوان مثال فرض کنید که بیمار در حال یادآوری و توصیف خاطرهای است که در آن توسط پدر خود به شدت تنبیه شده است. درمانگر میتواند از او دربارهی احساسش نسبت به پدر که در حال تنبیه اوست سئوال کند. سپس درمانگر به بیمار کمک میکند تا احساسش را کامل تجربه کند. در ادامه درمانگر از بیمار میخواهد توضیح بدهد که کدام یک از نیازهای هیجانی او در این اتفاق برآورده نشده است. وقتی نیاز برآورده نشده کشف شد درمانگر وارد تصویر ذهنی بیمار میشود و به او کمک میکند تا نیازش را برآورده سازد. به برآورده کردن نیازهای بیمار، بازوالدینی نیز گفته میشود.
در مرحله بعدی درمانگر از تصویر ذهنی بیمار بیرون میآید و از بیمار میخواهد که دوباره مکان امن را تجسم کند. بعد از تجسم مکان امن بیمار میتواند چشمهایش را باز کند.
در نهایت بعد از انجام تکنیک تصویرسازی ذهنی، درمانگر و بیمار در مورد خاطرهی یادآوری شده گفتگو میکنند. در این گفتگو، سعی میشود که کدام یک از طرحوارهها در حال شکلگیری بود؟ چه نیازی برآورده نشده بود؟ بیمار برای کنار آمدن با آن اتفاق چه کاری کرده است؟ کدام یک از ذهنیتهای ناسازگار فعال شده بود؟
گامهای انجام تکنیک تصویرسازی ذهنی به صورت خلاصه
۱. بیمار چشمهایش را میبندد
۲. ابتدا یک مکان امن را تجسم میکند
۳. یک خاطره از دوران کودکی به تصویر کشیده میشود
۴. احساس بیمار در آن خاطره شناسایی و تجربه میشود
۵. درمانگر وارد تصویر ذهنی بیمار میشود
۶. درمانگر، بازوالدینی انجام میدهد
۷. از بیمار خواسته میشود که به مکان امن خود برگردد
۸. ترجمه خاطره به زبان طرحوارهدرمانی
یک نکته:
شاید با خود بگویید انجام تکنیک تصویرسازی ذهنی مصنوعی است. اما باید به خاطر داشته باشید که مغز نمیتواند بین تصویر ساخته شده و واقعیت تمایزی قائل شود. بنابراین زمانی که درمانگر وارد تصویر ذهنی میشود و به بیمار کمک میکند تا نیازهای خود را برآورده سازد باز هم مغز نمیتواند بین واقعیت و آنچه در حال تصویرسازی ذهنی است تفاوتی قائل شود. از این رو در ذهن بیمار، اطلاعات جدیدی ثبت میشود.
به طور خلاصه به کمک تصویرسازی ذهنی هم میتوان به ریشههای شکلگیری طرحوارههای ناسازگار دست پیدا کرد و هم میتوان با انجام بازوالدینی آنها را تغییر داد.
بیشتر بخوانید:
طرحواره های ناسازگار اولیه: اولین خشتهای کج زندگی
طرحواره محرومیت هیجانی چیست؟ چطور آن را تشخیص دهیم و درمان کنیم؟