روشهای تحقیق در روانشناسی:
در تعریف رواشناسی گفته میشود که روانشناسی مطالعه علمی رفتار است. در اینجا میخواهیم منظور از علمی بودن آن را شرح دهیم. هر چند که دربارهی علمی بودن روانشناسی مباحثات زیادی وجود دارد اما بسیاری عقیده دارند چون روانشناسان مانند فیزیکدانان از روشهای علمی استفاده میکنند، نتایجی که به دست میآورند نیز علمی است.
بنابراین برای فهم بهتر روانشناسی و انجام مطالعات روانشناسی ما باید از روشهای علمی تحقیق استفاده کنیم.
در اینجا مراحل انجام تحقیق علمی و روشهای تحقیق در روانشناسی را توضیح میدهیم.
مراحل تحقیق علمی
به طور کلی، تمام روشهای تحقیق در روانشناسی دو مرحله را شامل میشود: ۱) تولید فرضیههای علمی، و ۲) آزمودن فرضیهها.
مرحله اول روشهای تحقیق در روانشناسی: تولید فرضیههای علمی
پژوهشگر بعد از اینکه موضوع مورد مطالعه خود رامشخص کرد، باید یک یا چند فرضیه درباره موضوع مورد مطالعه خود مطرح کند. فرضیه دادن اولین گام در انجام یک پژوهش علمی است. فرضیه عبارت است از گزاره یا جملهای درباره موضوعی که میتوان آن را آزمود یا امتحان کرد. مثلاً به فرضیههایی که در ادامه مطرح میشود دقت کنید:
– اگر افراد را در محیطی قرار دهیم که کودکی خود را در آن سپری کردهاند خاطرات بیشتری را به خاطر خواهند آورد.
– بین هوش با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد.
شاید این سؤال برایتان مطرح شود که پژوهشگر از چه منابعی برای ارائه فرضیه استفاده میکند. چندین منبع در اخیتار پژوهشگر قرار دارند. اولین مورد مشاهده است. به عنوان مثال پژوهشگری در دانشگاه متوجه میشود که به نظر میرسد هرچه هوش یک دانشجو بالاتر است معدل بالاتری نیز کسب میکند و از این رو این فرضیه را مطرح میکند که بین هوش و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد.
منبع دیگری که در اختیار پژوهشگر قرار دارد تا بتواند فرضیههای خود را از آن استخراج کند ادبیات علمی موجود دربارهی آن موضوع است. یعنی پژوهشگر باید کتابها و مقالاتی را که پژوهشگران دیگر درباره هوش و پیشرفت تحصیلی منتشر کردهاند مطالعه کند تا بتواند فرضیه مناسبی را زا آنها به دست آورد. بنابراین منظور از ادبیات علمی مقالهها و کتابهای موجود درباره یک موضوع خاص مانند هوش است.
اما مهمترین منبع برای فرضیههای علمی، معمولاً یک نظریهی علمی است. نظریه عبارت است از مجموعهای از گزارههای مرتبط دربارهی یک پدیدهی خاص. در قسمت تاریخچه روانشناسی به نظریهی روانکاوی اشاره کردیم و گفتیم که روانکاوی نظریهای است که دربارهی یک پدیدهی خاص یعنی ناهشیاری توضیحاتی ارائه میدهد و یا اینکه نظریهی رفتارگرایی معتقد است که تمام رفتارها از طریق شرطیسازی آموخته میشوند.
این دو نظریه یعنی روانکاوی و رفتارگرایی درباره ترس فرضیات متفاوتی دارند. روانکاوی مطرح کرده است که ترس، ناشی از جابه جایی انگیزههای ترسناک ناهشیاری به یک موضوع بیرونی است اما رفتارگرایی مطرح کرده است که ترس یک پاسخ شرطی به یک محرک ترسناک است.
همانطور که مشاهده میکنید، فرضیههای استخراج شده از نظریهی روانکاوی با فرضیههای منبعث از نظریهی رفتارگرایی با یکدیگر متفاوت هستند و به عبارتی دیگر رقیب یکدیگرند.
روانکاوی ترس را به ناهشیاری و رفتارگرایی به محیط بیرون از فرد نسبت میدهد. آزمودن فرضیههای حاصل از نظریههای رقیب، یکی از بهترین روشها برای افزایش و پیشرفت دانش علمی است.
در ابتدا گفتیم که منظور از علمی بودن استفاده از روشهای علمی است. حال ابرای اینکه یک روش را علمی بدانیم، باید دو ویژگی را مد نظر قرار دهیم:
اصطلاح علمی به این معناست که روشهای تحقیق، در جمعآوری اطلاعات، دو ویژگی دارند: ۱) سوگیری ندارند، یعنی، فرضیهای را به فرضیهی دیگر ترجیح نمیدهند، و ۲) پایایی یا ثبات دارند، یعنی سایر افراد صلاحیتدار نیز میتوانند مشاهدات را تکرار کنند و به همان نتایج دست یابند.
به طور کلی پژوهشگران بعد از اینکه موضوعی را برای پژوهش و تحقیق انتخاب میکنند، در اولین گام دربارهی آن فرضیههایی را مطرح و در گام بعدی فرضیههای خود را مورد آزمون قرار میدهند.
مرحله دوم: آزمودن فرضیهها
بعد از اینکه پژوهشگری دربارهی موضوع خاصی فرضیهپردازی میکند باید فرضیهی خود را مورد آزمون قرار دهد. برای آزمون فرضیههای ارائه شده روشهای متفاوتی وجود دارد که در زیر آنها را بررسی میکنیم.
روشهای تحقیق در روانشناسی:
روش آزمایش
یکی از بهترین روشهای تحقیق در روانشناسی و روش علمی، روش آزمایش است. آزمایش، آزمونی است که فرضیههای موجود دربارهی روابط علت و معلولی را امتحان میکند. پژوهشگران، شرایط محیطی را به دقت تحت کنترل میگیرند (معمولاً در آزمایشگاه) و موارد مختلفی را اندازهگیری و ثبت میکنند تا روابط علت و معلولی بین متغیرها کشف شود.
به عنوان مثال پژوهشگری این فرضیه را مطرح کرده است: کاهش میزان خواب باعث کاهش یادآوری میشود.
اگر پژوهشگر بعد از آزمایش متوجه شود که میزان یادآوری به طور منظم (سیستماتیک) با کاهش خواب، کاهش پیدا کند نتیجه میگیرد که کاهش خواب علت کاهش یادآوری است و از این رو بین این دو رابطهی علت و معلولی وجود دارد.
اما برای اینکه پژوهشگر با اطمینان بالا بین کاهش خواب و کاهش یادآوری، رابطهی علت و معلولی برقرار کند باید بسیاری از عواملی را که در حین آزمایش ممکن است بر نتیجهی آن تأثیر بگذارند کنترل کند. برخی از عوامل عبارتاند از تفاوتهای سنی، جنیست، میزان خواب، کیفیت خواب، مقدار غذای مصرف شده قبل از خواب، پایگاه اقتصادی اجتماعی و بسیاری متغیرهای دیگر.
برای کنترل این موارد پژوهشگران از نمونهگیری تصادفی، گمارش تصادفی (اختصاص تصادفی) و گروه کنترل استفاده میکنند. در نمونهگیری تصادفی تمام افراد جامعهی مورد نظر شانس مساوی برای انتخاب شدن و شرکت در پژوهش را دارند.
داشتن شانس مساوی برای همه اعضای جامعه برای شرکت در آزمایش ملاک اصلی تصادفی بودن نمونهگیری است. منظور از گمارش تصادفی، قرار دادن افراد به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل است. باید در نظر داشته باشید که در اینجا نیز منظور از تصادفی بودن این است که تمام شرکت کنندگان برای قرار گرفتن در گروه کنترل و آزمایش شانس برابری دارند.
منظور از گروه کنترل، گروهی است که هیچگونه عمل آزمایشی روی آنها انجام نمیشود. به عنوان مثال، فرضیه این است که وقتی افراد در مقابل عملکرد خوبشان پول میدهیم، مسائل ریاضی را بهتر حل میکنند. پژوهشگران برای آزمایش این فرضیه شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم میکنند. به گروه اول گفته میشود که اگر عملکرد خوبی داشته باشند به آنها ده تومان، داده خواهد شد. به گروه دوم هیچ قولی از بابت دریافت پول نمیدهند. گروهی که پول دریافت میکنند گروه آزمایش، و گروهی که هیچ پولی دریافت نمیکنند گروه کنترل نامیده میشود.
متغیر
متغیر، ویژگی یا خصوصیتی است که میتواند ارزشهای مختلف به خود بگیرد و میتوان آن را اندازهگیری (مقایسه) کرد. در مثال بالا ارائهی پول و عملکرد خوب متغیرهایی است که پژوهشگر در تحقیق خود قصد بررسی آنها را دارد. متغیرها به دو طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند: متغیر مستقل و متغیر وابسته.
متغیر مستقل و وابسته
متغیری که ما قصد بررسی اثرات آن را داریم متغیر مستقل نامیده میشود. در واقع در یک پژوهش، متغیر مستقل متغیری است که فرض میشود بر متغیر دیگر تأثیر میگذارد. در مثال بالا، پژوهشگر معتقد است که دریافت پول بر میزان عملکرد خوب تأثیر میگذارد؛ بنابراین دریافت پول متغیر مستقل است. در نظر داشته باشید که متغیر مستقل توسط آزمایشگر دستکاری میشود و آزمایش شونده هیچ کنترلی بر آن ندارد. متغیری که قصد بررسی تغییرات آن را داریم متغیر وابسته نامیده میشود. در مثال بالا، عملکرد خوب، متغیر وابسته است، زیرا آزمایشگر با ارائهی پول (متغیر مستقل) میخواهد تغییرات عملکرد خوب را در آزمایش شوندگان بررسی کند. پس متغیر وابسته، متغیری است که تحت تأثیر متغیر مستقل قرار دارد. یا به عبارت دیگر متغیر وابسته، تابعی از متغیر مسقل است:
عملکرد خوب افراد تابعی است از میزان دریافت پول.
به طور کلی، متغیری که «علت» فرض میشود و آزمایشگر آن را به طور دقیق کنترل میکند، متغیر مستقل و متغیری که نماد «معلول» فرض میشود، متغیر وابسته است.
اندازهگیری
روانشناسان برای اینکه بتوانند اطلاعات را به طور دقیق به یکدیگر انتقال دهند، باید اندازهگیری معینی را به کار بگیرند. فرایند منظم برای اختصاص دادن اعداد به ارزشهای مختلفی که متغیرها اتخاذ میکنند، اندازهگیری نامیده میشود.
بعد از اینکه روانشناسان، متغیرها و تغییرات آنها را اندازهگیری کردند، اطلاعاتی به دست میآید که به آنها داده گفته میشود. سپس برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری استفاده میکنند.
آمار
مجموعهای از فنون (مانند فرمولهای ریاضی) که از آنها، برای تعیین میزان قابل اعتماد بودن اطلاعات، برای استنباط و نتیجهگیری استفاده میشود.
یکی دیگر از روشهای تحقیق در روانشناسی روش همبستگی است که در مطلب بعدی میتوانید آن را مطالعه کنید.
روشهای تحقیق در روانشناسی: همبستگی