طرحواره محرومیت هیجانی : آیا احساس میکنید که کسی شما را درک نمیکند؟ آیا دیگران به اندازهی کافی به شما محبت نمیکنند؟ آیا کسی نیست که در زندگی به شما راهنماییهای لازم را ارائه دهد؟ آیا احساس تنهایی میکنید؟ آیا به خاطر اینکه معتقدید دیگران نمیتوانند شما را درک کنند نیازها و خواستههای خود را مطرح نمیکنید؟ آیا احساس تنهایی منجر به افسردگی شما شده است؟
اگر پاسخ شما به اکثر سؤالات فوق مثبت است احتمالاً شما طرحواره محرومیت هیجانی را دارید. با روان حامی همراه باشید.
برای کسی که طرحواره محرومیت هیجانی وجود دارد سرنوشت تنهایی از دوره نوزادی و کودکی شروع شده است. یکی از عمیقترین زخمهای دلبستگی، محرومیت هیجانی است. وقتی والدین نتوانند احساس حمایت و محبت را به کودک خود بدهند کودک دچار طرحواره محرومیت هیجانی میشود.
بگذارید کمی بیتعارف بگویم: محرومیت هیجانی یکی از عمیقترین حقیقتهای تلخ زندگی است. بدون درمان، زندگی به کام آدم زهر میشود. این را برای ناامیدسازی مطرح نمیکنم بلکه میخواهم اهمیت درمان آن را برجسته سازم، زیرا بدون درمان، زندگی را برای شما رضایتبخش نخواهد شد. و خبر خوب اینکه میتوانید از محرومیت هیجانی خود رهایی پیدا کنید.
بر اساس نظر دکتر جفری یانگ، در دنیای روانشناختی ما انسانها، بر اساس تجربیات زندگی و برآورده نشدن نیازهای هیجانی اساسیمان طرحوارههای ناسازگار اولیه شکل میگیرند. این طرحوارهها، باعث میشود که ما مستعد انواع و اقسام مشکلات روانی، ارتباطی، شغلی، تحصیلی و … در زندگی شویم. هر طرحواره شامل خاطراتی است که در دوران کودکی آنها را تجربه کردهایم. بر اساس این خاطرات دیدگاههای اصلی ما به خودمان، زندگی، آدمها و دنیا شکل گرفته است. بنابراین هر طرحواره حاوی اطلاعاتی است که ما آنها را در دوران کودکی بر اثر روابط با والدینمان کسب کردهایم. وقتی یک طرحواره شکل میگیرد تبدیل به مرجع اطلاعاتی ما میشود و ما برای تفسیر هر اتفاقی که در زندگی رخ میدهد به این طرحوارهها رجوع میکنیم. به عبارت دیگر ابزار اصلی پردازش اطلاعات در ذهن ما طرحوارههایمان میباشد. یکی از طرحوارههای ناسازگار اولیه که در این مقاله قصد داریم دربارهی چگونگی شکلگیری، تأثیرات آن بر زندگی و درمان آن توضیح دهیم محرومیت هیجانی است.
بیشتر بخوانید: طرحواره های ناسازگار اولیه: اولین خشتهای کج زندگی
تعریف محرومیت هیجانی
محرومیت هیجانی یعنی کسی نیست که حرفهای دلم را بشنود، درک کند و راهنماییام کند. یعنی یار غار آدم فقط تنهایی باشد و بس. یعنی انتظار نداشته باشیم کسی اهل محبت باشد، یعنی در میان جمع بودن و احساس تنهایی کردن، یعنی گاهی حتی یک ستاره هم در آسمان نداشتن. یعنی بریدن از محبت و درک شدن.
وقتی طرحواره محرومیت هیجانی وجود دارد یعنی فرد در طول زندگیاش مورد محبت، پذیرش و درک شدن قرار نگرفته است. کسی نبوده به حرفهای دل او گوش کند. نالههای همیشگی افرادی که طرحوارهی محرومیت هیجانی دارند احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی است.
آنها از این شاکی هستند که هیچ کسی آنها را درک نمیکند و کسی نیست که با آنها یک دل سیر درد و دل کند. چون آنها انتظار دریافت محبت ندارند تمایل خود نسبت به دریافت توجه و محبت را ابراز نمیکنند و در نتیجه مورد محبت قرار نخواهند گرفت. آنها ممکن است کسی را برای رابطه انتخاب کنند که بیعاطفه، خودمحور، تنها یا نیازمند هستند. این احساس درک نشدن و دوست داشته نشدن آنقدر در آنها ریشه دوانده است و آنقدر نیرومند است که حتی ممکن است عطای روابط را به لقای آن ببخشند.
ریشههای محرومیت هیجانی
محرومیت هیجانی اغلب زمانی شکل گرفته است که فرد در دوره نوزادی و کودکی بوده است. اغلب مهمترین مراقب زندگی بیمار یعنی مادر، بسیار سرد و نامهربان بوده است. این نامهربانی باعث شده است که کود کاحساس دوست داشته شدن و ارزشمندی نکند. همچنین مراقب اصلی نتوانسته است با فرزند خویش همدلی نکند و در مواقع بحرانی او را آرام سازد.
والدین کسی که طرحواره محرومیت هیجانی دارد قدرت راهنمایی او را نداشتهاند یا نتواستهاند که او را راهنمایی کنند. همچنین ممکن است والدین او مستقل و قدرتمند نبوده است.
طرحواره محرومیت هیجانی در روابط همسری چگونه است؟
معمولاً کسی که طرحواره محرومیت هیجانی دارد کسانی را انتخاب میکند که به حرفهای گوش نمیدهد، برای بوسیدن یا تماس بدنی با من راحت نیست، یا پرمشغله است و برای او وقت کمی میگذارد. همچنین ممکن است فردی را انتخاب کرده باشد نجوش، بیمهر و درون گراست.
محرومیت هیجانی در روابط
- عدم ابراز نیازها به همسر
- احساس ناامیدی از ارضا نشدن نیازها
- عدم ابراز ناامیدی و سرخودرگی به هسمر
- قوی و بینیاز نشان دادن خود
- احساس ناکامی و محرومیت بدون ابراز آنها و کینه جویی
- عصبانیت و پرتوقع بودن
- سرزنش شریک زندگی به خاطر عدم توجه کافی
- سرد، نجوش، نامهربان و دست نیافتنی بودن
طرحواره محرومیت هیجانی چگونه درمان میشود؟
برای درمان طرحوارهی محرومیت هیجانی، بر اساس طرحوارهدرمانی، تکنیکهای مختلفی وجود دارد.
همیشه اولین گام در درمان شناسایی و ارزیابی طرحواره است. درمانگر برای ارزیابی اقدام به مصاحبه، گرفتن تاریخچه و بررسی الگوهای زندگی میکند.
در مرحله دوم درمانگر از تکنیکهای شناختی استفاده کند تا به بیمار کمک کند تشخیص دهد طرحواره از لحاظ منطقی غلط است و باور داشتن به آن کارآمد نیست. یکی از این تکنیکها، تکنیک بررسی شواهد است. با استفاده از این تکنیک درمانگر و بیمار با یکدیگر تلاش میکنند شواهدی از زندگی بیمار را که تأیید کننده و رد کننده طرحواره است پیدا کنند. معمولاً نتیجه این بررسی این است که بیمار به این نتیجه میرسد که در زندگیاش شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد دیگران توانستهاند او را درک کنند، به او محبت کنند و در صورت لزوم راهنماییهای لازم را ارائه دهند. اما چون یکی از خاصیتهای طرحواره، تحریف اطلاعات است بیمار نتوانسته شواهد ردکنندهی طرحواره را بپذیرد، اما درمانگر به او کمک میکند تا تحریفهای شناختیاش را بشناسد، با آنها چالش کند و در نهایت به این نتیجه برسد که طرحواره به لحاظ منطقی و عقلانی غلط است.
در مرحله بعدی، درمانگر به سراغ خاطرات دوران کودکی بیمار میرود. برای این کار از تکنیک تصویرسازی ذهنی استفاده میکند. با استفاده از تصویرسازی درمانگر از بیمار میخواهد خاطرات ناخوشایند زندگی خود را یادآوری کند. وقتی خاطرهی مورد نظر به ذهن بیمار آمد، درمانگر احساسات و هیجانهای ناشی از آن را بررسی میکند. در این تصویرسازیها، بیمار کودکی خود را میبیند و درمانگر سعی میکند برای آن کودک، از تکنیک بازوالدینی استفاده کند. بازوالدینی باعث میشود نیازهای برآورده نشدهی کودک ارضا شوند. از این طریق در ذهن بیمار، طرحوارهی سالمی شکل میگیرد که مغایر با محرومیت هیجانی است.
از مهمترین کارهایی که درمانگر در این مرحله انجام میدهد کمک به بیمار برای ابراز خشم به کسانی است که باعث ایجاد محرومیت هیجانی شدهاند.
بعد از این مرحله نوبت تکنیکهای الگوشکنی رفتاری میشود. در این مرحله درمانگر به بیمار کمک میکند تا رفتارهای ناسالم خود را که باعث تداوم طرحواره میشود کنار بگذارد و از رفتارهای سالم استفاده کند. این آخرین مرحله درمان است.
نکتهای که باید به خاطر داشته باشید این است که تمام این مراحل باید توسط یک درمانگر متخصص در حوزهی طرحوارهدرمانی انجام شود. انتخاب درمانگر بسیار اهمیت دارد زیرا او باید برای شما بازوالدینی را انجام دهد و شما را با رفتارهای ناسالمتان مواجهه کند.
نکتهی دیگر اینکه باید در طرحوارهدرمانی برای رسیدن به نتیجهی دلخواه صبور باشید. ممکن است درمان کمی طولانی شود. زیرا طرحواره عمیقترین قسمت هویت ما را تشکیل میدهد و تغییر آن بسیار دشوار است. اما این دشواری به معنای غیر ممکن بودن تغییر نیست.
اگر نشانههای وجود طرحوارهی محرومیت هیجانی را در خود احساس میکنید حتماً به روانشناسی که تخصص او طرحوارهدرمانی است مراجعه کنید.
بیشتر بخوانید: طرحواره درمانی چیست؟
source: