در ۲۵ سالگی به اریکسون پیشنهاد تدریس در مدرسه کوچکی در وین داده شد که برای کودکان بیماران و دوستان زیگموند فروید تاسیس شده بود. فروید بیمارانی را از سرتاسر دنیا جذب کرده بود. آنها که افراد ثروتمندی بودند، در مدتی که روانکاوی میشدند، همراه با خانواده خود در وین اقامت میکردند. اریکسون بعدا اعتراف کرد که تا اندازهای به خاطر جستجوی خود برای پدر، جذب فروید شده بود. از آن زمان به بعد بود که شغل حرفهای اریکسون شروع شد و احساس کرد سرانجام هویتی پیدا کرده است.
او آموزش روانکاوی دید و آنا فروید وی را روانکاوری کرد. این جلسات روانکاوی تقریبا هر روز به مدت ۳ سال برگزار شدند؛ ویزیت آن ماهی ۷ دلار بود. آنا فروید به روانکاوی کودکان علاقه داشت. تاثیر او، به علاوه تجربیات تدریس اریکسون، وی را از اهمیت تاثیرات اجتماعی بر شخصیت آگاه نمود و او را به تمرکز بر رشد کودک هدایت کرد. بعد از این که او برنامه مطالعاتی خود را به اتمام رساند، عضو موسسه روانکاوی وین شد.
اریکسون در سال ۱۹۲۹، هنگامی که در وین در یک بالماسکه شرکت کرده بود، با ژوان سرسون، نقاش و رقاص متولد کانادا که توسط یکی از شاگردان فروید روانکاوی شده بود، آشنا شد. آنها عاشق هم شدند، اما وقتی او حامله شد، اریکسون از ازدواج با وی خودداری کرد. او توضیح داد که از احساس تعهد دایمی میترسد و معتقد بود مادر و ناپدریاش، نوهای را که یهودی نباشد، تایید نخواهند کرد. وساطت دوستان، او را متقاعد ساخت که اگر با ژوان ازدواج نکند، همان الگوی رفتار مردی را تکرار خواهد کرد که او را به وجود آورده و داغ نامشروع بودن را که عمیقا احساس کرده بود، بر او زده بود.
وقتی اریکسون تصمیم گرفت با ژوان ازدواج کند، این کار را سه بار، بر طبق تشریفات یهودی، پروتستان و عرفی انجام داد. ژوان تمایلات شغلی خود را رها کرد تا شریک عقلانی و ویراستار همیشگی اریکسون شود. او شالوده اجتماعی و عاطفی استواری را برای زندگی اریکسون تامین نمود و به او کمک کرد تا رویکرد خود را به شخصیت به وجود آورد. خواهر ناتنی اریکسون اظهار داشت: «او بدون ژوان هیچ بود». اریکسون موافق بود.
اریکسون در سال ۱۹۳۳ تهدید فزاینده نازیها را احساس کرد و به دانمارک و سپس به ایالات متحده مهاجرت کرد و در بوستون اقامت گزید. او حرفه خصوصی روانکاوی را با تخصص در درمان کودکان آغاز کرد. او همچنین در مرکز راهنمایی ویژه بزهکاران مبتلا به آشفتگی هیجانی کار کرد و در گروه آموزشی بیمارستان عمومی ماساچوست خدمت کرد.
کودکان و شروع تحقیق اریکسون
اریکسون تحصیلات عالی را در هاروارد آغاز کرد و قصد داشت در روانشناسی دکترا بگیرد، اما در اولین درس رد شد و نتیجه گرفت که برنامه تحصیلات رسمی ارضا کننده نیست. در سال ۱۹۳۶ به موسسه روابط انسانی در دانشگاه ییل دعوت شد و در آن جا به تدریس در دانشکده پزشکی پرداخت و کار روانکاوی خود با کودکان را ادامه داد. اریکسون و یک انسانشناس دانشگاه ییل، در تحقیق روشهای فرزندپروری سرخپوستان سیوکس داکوتای جنوبی همکاری کردند.
این تحقیق، عقیده او را به تاثیر فرهنگ بر کودکی، تقویت کرد. اریکسون در موسسه رشد انسان دانشگاه کالیفرنیا واقع در برکلی، به گسترش دادن دیدگاههای خود ادامه داد. اریکسون بر خلاف شماری از روانکاوان، میخواست تجربه بالینیاش تا حد امکان گسترده باشد، از این رو، بیمارانی را از فرهنگهای مختلف جست و جو میکرد و علاوه بر کسانی که آشفتگی هیجانی داشتند، افرادی را که بهنجار محسوب میشدند میدید.
فرستنده: محمدامین موفق – HotsonHor M.A.M
منبع: نظریههای شخصیت شولتز


