آزمون روانی وسیلهای عینی و استانداردشده است که نمونهای از رفتار و خصایص دیگر را میسنجد و نتایج آن از طریق روشهای آماری مورد تجزیهوتحلیل قرار میگیرد. پسازاینکه مککین کتل در سال ۱۸۹۰ اصلاح آزمونهای روانشناختی را وارد فرهنگ روانشناسی کرد؛ در سال ۱۹۰۵ بینه آزمون هوشی برای غربال کودکان استثنائی طراحی کرد که این شروع واقعی آزمونهای روانی بود. روایی، پایایی و حد متوسط خصوصیات اصلی یک آزمون روانی هستند. همچنین طبقهبندیهای مختلفی برای آزمونهای روانی وجود دارد که ازجملهی آنها میتوان به آزمونهای استاندارد در برابر غیراستاندارد، سرعت در برابر قدرت، فردی در برابر گروهی و… اشاره کرد که البته هیچیک از این طبقهبندیها جامع نیست. آزمونهای روانی کاربردهای فراوانی دارند؛ در انواع مشاورهها ازجمله مشاوره تحصیلی، مشاوره ازدواج، تصمیمگیریهای سازمانی و…مورداستفاده قرار میگیرد؛ اما بهطورکلی کاربرد اصلی آزمونها پیشبینی، گزینش، طبقهبندی و ارزشیابی است. درنهایت نیز اندکی از وظایف آزمونگر و نواقص آزمونهای روانی میگوییم.
احتمالاً نام آزمونهای روانی را این روزها بیشتر از زوجین به دنبال مشاوره ازدواج یا دانشآموزان به دنبال راهنمایی تحصیلی بشنوید. البته که کاربرد این آزمونها فقط محدود به این دو حوزه نیست و در زمینههای مختلفی مورداستفاده قرار میگیرند. مطلب پیش رویتان درواقع شرحی است بر معرفی آزمونهای روانی، تاریخچه آن، خصیصههای اصلی آزمونها، طبقهبندی، کاربرد و البته نواقص این آزمونها. از طرفی این مطلب مقدمهای است برای ورود به مبحث آزمونهای روانی که توصیف جزئی و مفصل معروفترین و پرکاربردترین آزمونها در آینده سهم مطالب مقالات بعدی ما در این بخش خواهد بود.
در ادامه به پاسخ چند سؤال میپردازیم که آزمونهای روانی و ابعاد مختلف توصیفی و کاربردی آنها را شرح میدهد و درواقع تمام آن چیزی است که قصد ارائه آن را در این مطلب داریم:
آزمون روانی چیست؟
اگر از شما بخواهیم که آزمون روانی را تعریف کنید ممکن است تعاریف و موقعیتهای مختلفی به ذهنتان برسد از یکسر طیف ممکن است شما اطلاعات دقیقی در این رابطه نداشته باشید و این کلمه برای شما تداعیکننده انواع آزمونهای شخصیت شناسی معتبر یا نامعتبری باشد که در کانالها و سایتهای گوناگون موجود است و با جملهی “تست شخصیت شناسی زیر اسرار نهفته شخصیت شمارا فاش میکند!” توجهتان را به سمت خودش جلب کرده باشد؛ یا اینکه از آن سر طیف یک دانشجوی روانسنجی باشید و تعریف بسیار دقیق و علمی از آزمونهای روانی داشته باشد. درهرصورت شما هرکجای این طیف که باشید ما سعی کردهایم با زبانی ساده و قابلفهم و البته علمی و معتبر مطالب امروز را برای شما ارائه دهیم.
آزمون روانی درواقع یک وسیلهی عینی و استانداردشده است. ازاینجهت عینی است که اجرا، روش نمرهگذاری و تفسیر نتایج آن طبق قواعدی معین و مشخص است و قضاوت شخصی در آن تأثیری ندارد؛ و ازاینجهت استانداردشده است که روی گروهی از افراد قبلاً اجراشده و نتایج مطالعات و پژوهشهای مربوط به آن با روشهای آماری مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته و روایی و پایایی آن تعیینشده است.
برای هر آزمونی قواعد و دستورالعملهای اجرایی ویژهای در مورد نحوه اجرا، بخش توضیحی پیش از آزمون برای شرکتکننده، تفسیر نمره آزمون و طریقهی ارائه مثالها وجود دارد. علاوه بر این هر آزمونی یک نمره پایه دارد که قضاوت و تفسیر دربارهی نتیجه آزمون شخص شرکتکننده از طریق آن صورت میگیرد.
البته این نکته را هم مدنظر داشته باشید که آزمون روانی نمونهای از رفتار یا هر خصیصهای را که موردسنجش آزمون باشد؛ میسنجد و درواقع دربارهی نتیجهای که به دست میآید نمیتوانیم مطلق بگوییم که قطعاً درست است؛ اما آنچه هست از این نتیجه به همراه یک یا چند جلسه مشاوره حضوری میتوان نتیجه قابل اتکایی به دست آورد.
شروع واقعی آزمونهای روانی چه زمانی بود؟
ازآنجاییکه هیچ عملی بدون مقدمه و ناگهانی به وجود نیامده است، پیدایش آزمونهای روانشناختی نیز مدیون تلاشها و فعالیتهای علمی دانشمندان زیادی هست که با کوشش و زحمات و تحقیقات مداوم خود زمینه ایجاد آن را فراهم کردهاند. افراد ازنظر استعداد، شخصیت و رفتار با یکدیگر متفاوتاند و همین مسئله امکان اندازهگیری این فاکتورها را فراهم میکند؛ اما اندازهگیری چرا مهم است و در یک پله بالاتر اصلاً اندازهگیری چیست؟ لغت اندازهگیری در عامه معنی روشن و مشخصی دارد؛ اما نتایج حاصل از یک اندازهگیری زمانی دارای ارزش و اهمیت علمی خواهد بود که برای اندازهگیری از وسایلی استفاده شود که نتیجه را بهصورت عددی معین و در اختیار ما بگذارند. از اواخر قرن نوزدهم میلادی بود که امکان اندازهگیری خصوصیات روانی مطرح شد و روشهای تحقیق در علوم فیزیکی نیز به بررسی مفاهیم نظری علوم رفتاری تعمیم داده شدند. البته که در همهی آزمونهای روانی اندازهگیری و نتیجه عددی دقیقی و مشخصی به دست نمیآید و تعبیر و تفسیرهای کیفی ملاک نتایج آزمون خواهند بود که این خود بابت پایایی یک آزمون جای سؤال باقی میگذارد.
برگردیم به تاریخچه و شروع واقعی آزمونها
امپراتوری چین: در چین قدیم تلاشهایی در جهت ارزیابی کارکنان از طریق آزمونهایی صورت میگرفت و نتایج آنها درواقع ملاکی بود برای ارتقای کارکنان.
یونان بوستان: در یونان نیز افرادی مانند ارسطو و افلاطون تفاوتهای فردی را موردتوجه قرار دارند. بهعنوانمثال افلاطون از جهت تفاوتهای فردی افراد را در سه گروه طلا، نقره و آهن طبقهبندی کرد که هرکدام ویژگیهای خاص خود را داشتند.
گالتون: در سالهای بعد گالتون مطالعاتی دربارهی رابطهی بین بهرهی هوشی و تمییز حسی افراد انجام داد. او معتقد بود که هرچقدر میزان بهرهی هوشی بیشتر باشد تمییز حسی فرد بهتر و دقیقتر خواهد بود.
ویلهلم وونت: وونت همعصر با گالتون بود و اهمیت او ازاینجهت است که در سال ۱۸۷۹ اولین آزمایشگاه روانشناسی را در دانشگاه لایپزیک آلمان تأسیس کرد و به تحقیقات آزمایشگاهی درزمینهٔ حواس انسان پرداخت. درواقع این شروع روانشناسی تجربی، استفاده از ابزارها و اندازهگیری دقیقتر از گذشته بهوسیله آنها بود.
جیمز مک کین کتل: او هم به اندازهگیری تفاوتهای فردی علاقه داشت؛ کتل شاگرد وونت بود و باراهنمایی او و البته تحت تأثیر گالتون ده آزمون برای سنجش تفاوتهای فردی ازنظر زمان واکنش تدوین کرد؛ اما مهمترین کاری که او درزمینهٔ آزمونهای روانشناختی انجام داد این بود که در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار در مقالهای اصطلاح آزمون روانی را بهکاربرده و آن را وارد فرهنگ روانشناسی کرد.
آلفرد بینه: شروع واقعی آزمونهای روانی دقیقاً همین نقطه بود جایی که بینه به همراه روانپزشکی به نام تئودور سیمون از طرف وزارت همگانی آموزش فرانسه مأمور شدند که آزمونی با تکالیف ذهنی برای شناسایی کودکان عقبمانده ذهنی تهیه کنند. آنها در سال ۱۹۰۵ در فرانسه اولین مقیاس اندازهگیری هوش و درواقع اولین آزمون روانی را تحت عنوان آزمون هوش بینه – سیمون منتشر کردند. به همین دلیل و البته تلاشهای قبلی بینه در این زمینه او را پدر آزمونهای روانی نامیدهاند.
این شروع ماجرا بود و پسازآن آزمونهای دیگری بهنوبت و طبق ارائهی دیدگاهها و نظریههای مختلف در روانشناسی مطرح شدند. از اولین آزمون گروهی گرفته که در جنگ جهانی اول توسط رابرت یرکز و گروه چهلنفرهاش تحت عنوان آزمون آلفا و بتا برای سنجش هوش نیروهای ارتش آمریکا تهیه شد تا آزمونهای شخصیت و آزمونهایی در حوزههای دیگر که تا به امروز تدوینشدهاند.
خصیصههای اصلی آزمونهای روانی چیست؟
آزمونهای روانی خصوصیات اصلی و مشترکی دارند که در زیر به شرح تعدادی از آنها میپردازیم.
روایی: منظور از روایی داشتن یک آزمون این است که آزمون همان چیزی را اندازه بگیرد که دقیقاً برای اندازهگیری همان ساختهشده است.
پایایی: اعتمادی است که به نتایج یک آزمون میتوان داشت بدین معنی که اگر آزمونی را بهطور متوالی و بافاصله زمانی طولانی روی تعداد معینی از افراد اجرا کنند نتایج باید از یک ثبات نسبی برخوردار باشند.
حد متوسط: حد متوسط حالات، معلومات و یا خصیصه افرادی است که در یک آزمون شرکت کردهاند و مقدار حالات یا معلومات و خصایص افراد دیگر را میتوان بهوسیله آن سنجید تا مشخص شود که فرد در مقایسه با افراد مشابه خود در چه وضعیتی قرار دارد. این حد متوسط بهعنوانمثال در آزمون هوش همان عدد ۱۰۰ است.
چه طبقهبندیهایی برای آزمونهای روانی وجود دارد؟
طبقهبندی چیزی است که با توجه به ملاک شما برای انجام دادن آن شکلهای مختلفی به خود میگیرد. تعداد آزمونهای روانی بسیار زیاد است؛ به همین دلیل با توجه به ویژگیهای مختلفی که آزمونها دارند به روشهای مختلفی میتوان آنها را طبقهبندی کرد. برای مثال میتوان آنها را ازلحاظ استاندارد بودن یا غیراستاندارد بودن، فردی یا گروهی بودن، آزمون سرعت یا قدرت بودن، آزمون کلامی یا غیرکلامی بودن و… طبقهبندی کرد.
آزمونهای استاندارد در برابر آزمونهای غیراستاندارد
آزمونهای استاندارد بر اساس شیوه اجرایی خاصی انجام میشوند و به شیوه یکسان افراد نمرهگذاری و بر اساس هنجارهای بهدستآمده تفسیر میشوند. هنجارهای آزمون استانداردشده از طریق طیف عملکرد گروه نتایج نمونه وسیعی از آزمودنیها فراهمشده است که نمره آزمودنی با آن مقایسه و موقعیت او نسبت به گروه هنجار تعیین میشود. در مقابل این آزمونها آزمونهای غیراستاندارد هستند که به روشهای غیرعلمی ساختهشدهاند و برای ارزشیابیهای غیررسمی استفاده میشوند؛ مانند آزمونهایی که توسط دبیران برای ارزیابی دانشآموزان ساخته میشود. درواقع مشکل اصلی آزمونهای غیراستاندارد نداشتن اعتبار است و به همین دلیل استاندارد بودن یا نبودن مرز روانشناختی بودن یا نبودن یک آزمون است.
آزمونهای فردی در برابر آزمونهای گروهی
آزمونهای فردی آزمونهایی هستند که در زمان معینشده برای آزمون، آزمونگر آزمون را فقط برای یک نفر میتواند اجرا کند؛ مانند آزمون هوش وکسلر و آزمون رورشاخ. آزمون هوش وکسلر یکی از معروفترین و معتبرترین آزمونهای هوش است که میتوانید معرفی اختصاصی آن را در مقالات دیگر بخش آزمونها بخوانید. در مقابل آزمونهای فردی، آزمونهای گروهی هستند که آزمونگر میتواند این آزمون را همزمان برای چند نفر اجرا کند؛ مانند آزمون هوش ریون.
آزمونهای سرعت در برابر آزمونهای قدرت
آزمونهای سرعت آزمونهایی هستند که برای جوابگویی محدوده زمانی معینی دارند و شرکتکننده باید حداکثر پاسخگویی خود را در این زمان مشخص داشته باشد؛ در این آزمونها سطح دشواری سؤالات تقریباً یکسان است؛ مثل آزمونهای استعداد تحصیلی. در مقابل آزمونهای قدرت هستند که زمان مشخصی برای جوابگویی ندارند و فرد باید در یک محدودهی طولانی از زمان نهایت دقت، مهارت و دانشش را نشان دهد. سطح دشواری در این سوالات از آسان به دشوار تنظیم میشود؛ مانند آزمون اندریافت موضوع.
آزمونهای کلامی در برابر آزمونهای غیرکلامی
روشهای جواب دادن به سؤالات آزمون نیز میتواند ملاکی برای طبقهبندی باشد که ازاینجهت آزمونها را به دودسته کلامی و غیرکلامی تقسیم میکنند. آزمونهای کلامی آزمونهایی هستند که از انواع زبان یعنی گفتاری، شنیداری و نوشتاری برای پاسخگویی به سؤالات آن استفاده میشود؛ مانند بخش کلامی آزمون وکسلر و به طبع آن آزمونهای غیرکلامی آزمونهایی هستند که در آنها از هر نوعی از زبان کمترین استفاده صورت بگیرد؛ مانند آزمون مکعبهای کهس.
آزمونهای ملاک مرجع در برابر آزمونهای گروه مرجع
روشهای تفسیر متفاوتی برای آزمونهای روانی وجود دارد. در آزمونهای ملاک مرجع عملکرد هر شخصی با توجه به یک ملاک مشخص مقایسه میشود و نتایج سایر افراد شرکتکننده در تفسیر نتیجه دیگری دخالتی ندارد؛ اما در آزمونهای گروه مرجع عملکرد هر شرکتکننده با میانگین عملکرد کل شرکتکنندهها مقایسه میشود.
کاربرد آزمونهای روانی چیست؟
آزمونهای روانی همانطور که میدانید کاربردهای بسیار زیادی دارند. کلینیکها و معاینات بالینی، محیطهای آموزشی، انواع مشاورهها مثل راهنمایی تحصیلی شغلی و مشاوره ازدواج ازجمله زمینههایی هستند که در آنها از آزمونهای روانی استفاده میشود. مشاوران، معلمان، روانشناسان بالینی و روانپزشکان جزء کسانی هستند که با این آزمونها سروکار دارند.
اما بهطورکلی آزمونهای روانی چهار کاربرد اصلی دارند:
- پیشبینی: برای ورود به هر حوزهای و موفقیت داشتن در آن استعداد و علاقه دو فاکتور کلیدی و تعیینکننده است. اینجاست که آزمونهای روانی میتوانند وارد عمل شده و از طریق نتایجی کمی و دقیق و البته به همراه مشاوره حضوری میزان موفقیت شمارا در حوزهی موردنظر تعیین میکند. آزمون رغبت سنجی هالند یا آزمونهای استعداد و پیشرفت تحصیلی چنین هدفی را دنبال میکنند. یا بهعنوان مثالی دیگر مسئلهی مشاوره ازدواج که میزان موفقیت یک ازدواج را مشخص میکند از آزمونهای شخصیت شانزده عاملی کتل، پرسشنامه پنج عاملی نئو و پرسشنامه چند وجهی شخصیت مینه سوتا در آن استفاده میشود؛ که برای استفاده از توضیحات و دادن این آزمونها میتوانید به مقالات مربوطه در این بخش رجوع کنید.
- گزینش: برای ورود به برخی از شرکتها و مؤسسات آزمونهایی گرفته میشود که از طریق آنها و مطابق با اهداف آن سازمان اشخاص مناسب انتخاب میشوند.
- طبقهبندی: برای اینکه هر شخصی مطابق با ویژگیهای منحصربهفردش در جایگاه مناسب خود ازجمله جایگاه شغلی مناسب قرار بگیرد نیاز دارد ابعاد مختلفش شناختهشده و از طریق آن در گروههای مختلف و مناسب طبقهبندی شود. تست شخصیتی “MBTI” مثال مناسبی برای این قسمت است. این تست نیز جزء تستهای شخصیتی بسیار مشهور و معتبر است که پیشنهاد میکنیم بخش مربوط به آن را حتماً مطالعه و از آن استفاده کنید.
- ارزشیابی: اینکه بر اساس آزمونهای خاصی افراد را بشناسیم و بر اساس آن بتوانیم شیوههای مناسب خدمترسانی روانشناختی به شخص موردنظر را اتخاذ کنیم یکی دیگر از فواید آزمونهای روانی است. آزمون”MMPI” یکی از آزمونهایی است که در این زمینه استفاده میشود و همچون دیگر آزمونهایی که در بالا گفتیم در بخش آزمونهای روانی در اختیار شما عزیزان قرارگرفته است.
و اما چند نکته تکمیلی دربارهی اجرای آزمونها:
یک آزمونگر چه وظایفی دارد؟
- آگاهی: آزمونگر باید آگاهی و اطلاع کامل از آزمون مورداجرا و جزییات آن داشته باشد.
- کنترل: آزمونگر قبل از اجرای آزمون باید از محل اجرای آزمون دیدن کند و وسایل موردنیاز را پیش از اجرا حتماً کنترل کند (وسایلی مثل دفترچه آزمون، راهنمای اجرای آزمون، پاسخنامه، مداد، زمانسنج و اگر آزمون ابزاری است حتماً باید قبل از آزمون آماده شوند؛ مثل بخش عملی آزمون وکسلر).
- آمادهسازی دستیاران: اگر آزمون نیاز به دستیار داشته باشد؛ دستیار آزمونگر باید قبل از شرکتکننده در محل آزمون حاضر باشد.
- نحوه پاسخگویی: آزمونگر باید قبل از شروع آزمون آزمودنی را کاملاً با نحوهی پاسخگویی به آزمون آشنا کند؛ که پاسخگویی اشتباه موجب انحراف نتیجهی آزمون نشود.
- نظارت بر پاسخگویی: آزمونگر باید بر نحوه پاسخگویی آزمودنی نظارت کند که او پاسخها را در جای مناسب در پاسخنامه وارد کند.
- جمعآوری پاسخنامهها: آخرین وظیفه آزمونگر این است که پس از اتمام زمان آزمون پاسخنامهها و دفترچه آزمون را جمعآوری کند.
آزمونهای روانی چه نواقصی دارند؟
علیرغم تمام کاربردها و مزایایی که آزمونهای روانی دارند بحث اعتبار، پایایی و کارایی داشتن بعضی از این آزمونها هنوز جای بحث دارد. از طرفی نقطهی برش برخی آزمونهای هوش بهگونهای است که بعضی از دانشآموزان بهاشتباه به مدارس کودکان استثنائی یا بیمارستانها ارجاع داده میشوند. برخی از این آزمونها نیز باید متناسب بافرهنگها مجدداً بازنویسی شوند وگرنه نتایج آنها با انحراف نسبت به واقعیت به دست خواهند آمد. دراینبین از برخی از آزمونهای روانی مثل آزمون شخصیت چندوجهی مینه سوتا که رسالت اصلی آنها تشخیص اختلالات روانی است؛ برای تصمیمگیریهای سازمانی و استخدام نیرو استفاده میشود درحالیکه هنوز اعتبار این آزمون برای همچین موردی سنجیده نشده است.
بااینوجود آزمونهای روانی در کنار اندک نواقصی که دارند در انواع مشاورههای فردی و سازمانی و برای قرارگیری افراد در جایگاه مناسبشان بسیار کاربردی هستند. هدف از تمام این آزمونها این است که فرد با توجه به جایگاه خود حداکثر بهرهوری را از توانمندیهایش خواه بهتنهایی خواه با کمک خدماترسانیهای مختلف داشته باشد. در ادامه این بخش توضیح مفصل و کاربردی برخی از آزمونهای شخصیت و هوش مشهور را میتوانید بخوانید.
تفسیر آزمون نئو
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.