بدون شک عاشق شدن یکی از زیباترین مراحل زندگی است، حالمان را خوب میکند، انگیزه میدهد، و شور زندگی و امید به آینده را در دلمان زنده میکند. ما به آن احساس زیبای عمیقی که به «او» داریم عشق میگوییم، عشق اما یکی از روشهای زیبای طبیعت برای بقای گونهی انسان و تولید مثل است. با روان حامی همراه باشید.
انسانها برای بقای خود مجبور به انجام کارهای سختی بودهاند، خاصه تلاشهایی که اجدادمان برای مبارزه با حیوانات وحشی و کسب غذا و سرپناه انجام دادهاند. بنابراین، عشق در مقایسه با این روشهای سخت، یک روش زیبا محسوب میشود. اما چرا معتقدم که عشق «روش طبیعت» است؟ خب امروزه دانشمندان نوروساینس و روانشناسی تغییراتی را که در مغز هنگام عاشق شدن رخ میدهند بررسی و حتی مشاهده کردهاند. مشخص شده است که برای عاشق شدن، مغز ما یک جلسهی فوق سرّی با قسمتهای مختلف مغز، مواد شیمیایی و هورمون های بدن برگزار میکند. تصمیم نهایی این جلسه، ممکن است باعث به یغما رفتن دل و دین توسط نرگس مستانهاش شود و یا اعلام فاصله گرفتن از او.
اگر تصمیم آن جلسه، عاشق شدن باشد، آنوقت مغز معجون خوشمزهای از مواد شیمیایی و هورمون های بدن میسازد، آن را به خورد ما میدهد و در دام عشق گرفتارمان میکند؛ در این زمان احساس میکنیم که عمیقاً شیفتهی «او» شدهایم. البته ما معقتدیم که این ما هستیم که همسر خود را انتخاب میکنیم. اما با توجه به اتفاقاتی که در مغز و بدنمان رخ میدهد باید بگویم که ما صرفاً قربانیانِ خوشحال دسیسهی دوستداشتنی طبیعت هستیم.
ویژگی های شخصیت همسر مناسب و ایدهآل: فرمولی برای انتخاب همسر
یکی از روانشناسانی که عشق را بررسی کرده است هلن فیشر در دانشگاه Rutgers است. او معتقد است که عشق دارای سه مرحله است. هر مرحله با همراهی مواد شیمیایی مختلف مغز، هورمون های بدن ایجاد میشود. این سه مرحله به ترتیب عبارتاند از: شهوت، جذابیت و دلبستگی.
مرحله اول: شهوت
اولین مرحلهی عشق توسط هورمونهای تستسرون و استروژن راهاندازی میشود هم در زنها و هم در مردها. وقتی از کسی خوشمان میآید تستسترون و استروژن وارد کار میشوند تا اولین سیگنالهای عاشقی بین ما و «او» رد و بدل شود.
علم عشق و عاشقی: تغییرات مغزی و بدنی در عاشقی
مرحله دوم: جذابیت
وقتی وارد مرحله دوم میشویم، در واقع پلهای پشت سرمان را خراب کردهایم و تقریباً راه برگشتی از عاشقی نداریم. زیرا در این مرحلهی شگفتانگیز واقعاً تحت تأثیر ضربهی عشق قرار گرفتهایم. دانشمندان معتقدند که سه مادهی شیمیایی مغز که به آنها انتقالدهندهی عصبی گفته میشود در این مرحله نقش مهمی ایفا میکنند: آدرنالین، دوپامین و سروتونین.
انتقالدهندههای عصبی در مغز
آدرنالین: تولیدکننده علائم عشق
وقتی که «او» را میبینیم یا قرار است با «او» گفتگو کنیم قلبمان میزند، عرق میکنیم و دهانمان خشک میشود. این نشانهها را آدرنالین و کورتیزول تولید میکنند. وقتی کسی برای ما جذاب است و قرار است برای به دست آوردنش تلاش کنیم، استرس میگیریم. این استرس نتیجهی فعالیت آدرنالین است. وقتی با دیدنش دل و دستمان میلرزد نتیجه میگیریم که دیگر عاشق شدهایم و افسار پریشانیمان دست خودمان نیست.
دوپامین: وحشی لذتجو
در زوجهایی که عاشق هم هستند مقدار زیادی دوپامین وجود دارد. یورش این مادهی شیمیایی، شهوت و پاداش را که توأم با احساس لذت است در ما به راه میاندازد. اثر زیاد شدن دوپامین در مغز مانند اثر کوکائین است.
فیشر معقتد است که زوجها نشانههای تغییر ناگهانی دوپامین را تجربه میکنند: سطح انرژیشان بالا میرود، نیاز به خواب و غذا در آنها کم میشود، توجهشان متمرکز میشود و از کوچکترین جزئیات رابطه جدیدشان لذت دلپسندی میبرند.
سروتونین: زمینهساز فکر کردن به «او»
سروتونین یکی از مهمترین مواد شیمیایی مغز است. سروتونین باعث میشود که معشوقتان مدام به افکارتان هجوم بیاورد.
آیا عشق نحوهی تفکر شما را تغییر میدهد؟
یک آزمایش معروف در پیزای ایتالیا نشان داد که در مرحلهی دوم عشق یعنی مرحله جذابیت، واقعاً نحوهی تفکر تغییر میکند. دکتر Donatella Marazzitiکه روانپزشک دانشگاه پیزا است ۲۰ زوج عاشق را که برای کمتر از ۶ ماه با هم آشنا شده بودند تحت بررسی قرار داد. او میخواست بداند که آیا مکانیسمهای مغزی که باعث میشود شما مدام به عشقتان فکر کنید با مکانیسمهای مغزی در اختلال وسواس مشابهت دارند یا نه.
وقتی دکتر Marazziti نمونههای خون عاشق و معشوقها را بررسی کرد به این نتیجه رسید که میزان سروتونین آدمهای عاشق به اندازهی میزان سروتونین بیماران مبتلا به اختلال وسواس است.
اختلال وسواس چیست؟
برای عاشق شدن باید کور شوید!
دکتر Ellen Berscheid که یک پژوهشگر روانشناسی عشق است معتقد است آنهایی که به تازگی عاشق شدهاند پارتنر خود را آرمانیسازی میکنند یا به اصطلاح از او بت میسازند، فضلیتهای او را بزرگ و نقایصش را توجیه میکنند.
آنهایی که به تازگی ازدواج کردهاند رابطهی خود را متعالی میدانند. آنها معمولاً فکر میکنند که رابطهی آنها بسیار صمیمیتر و خاصتر از دیگران است. روانشناسان معتقدند که ما نیاز داریم همه چیز را گل و بلبل بدانیم زیرا این دیدگاه باعث میشود که ما در رابطه بمانیم و وارد مرحله بعدی عشق بشویم: دلبستگی.
مرحلهی سوم: دلبستگی
دلبستگی، زوجها را به اندازهی کافی کنار هم نگه میدارد تا آنها بتوانند فرزندان خود را بزرگ کنند. دانشمندان در مطالعات خود به این نتیجه رسیدهاند که دو مادهی شیمیایی ممکن است در احساس دلبستگی نقش داشته باشند: یکی اکسیتوسین و دیگری وازوپروسین.
دلبستگی چیست و چه اثری بر روابط رمانتیک دارد؟
هورمون های بدن
اکسیتوسین: هورمون بغل کردن
اکسیتوسین هورمون قدرتمندی است که در زنها و مردها در مرحلهی ارگاسم ترشح میدهد. این هورمون باعث عمیقتر شدن دلبستگی میشود و باعث میشود که زن و مرد بعد از سکس به هم احساس صمیمت بیشتری کنند. یک نظریه مطرح کرده است که هرچه زن و شوهرها سکس بیشتری داشته باشند پیوند آنها نیز بیشتر میشود. اکسیتوسین همچنین ملاط رابطهی کودک و مادرش است و در طی زایمان ترشح میشود. همچنین باعث ترشح خودکار شیر از پستان مادر میشود.
پروفسور Diane Witt در آزمایشی نشان داد که اگر جلوی ترشح اکسیتوسین گوسفندها و موشها را بگیریم آنها بچههای خود را رها میکنند. برعکس، اگر به موشهای مؤنثی که هرگز سکس را تجربه نکردهاند اکسیتوسین تزریق کنیم از بچههای موشهای دیگر خوششان میآید، آنها را در آغوش میگیرند و از آنها حمایت میکنند به گونهای که انگار بچههای خودشان هستند.
وازوپرسین
وازوپرسین یکی دیگر از هورمونهایی است که در روابط بلندمدت و بعد از سکس ترشح میشود. زمانی که به موشهای صحرایی داروهای سرکوب کننده وازوپرسین داده شد، روابط آنها با پارتنرشان خراب شد، صمیمتشان کم شد و نمیتوانستند جلوی عشقبازی همسرشان با دیگران را بگیرند.
بنابراین به نظر میرسد که هورمون های بدن و انتقال دهندههای عصبی در ایجاد عاشقی نقش مهمی دارند.
ویژگیهای شخصیت همسر مناسب: فرمولی برای انتخاب همسر
حمید بهرامیزاده


