شیوع دیابت در طی دو دهه گذشته به نحو چشمگیری افزایش یافته و در سال ۲۰۱۰ به میزان ۲۸۵ میلیون مورد در جهان رسیده است. تخمین زده میشود که این مقدار تا سال ۲۰۳۰ به بیش از ۴۳۸ میلیون نفر افزایش یابد[۱]. با روان حامی همراه باشید.
دیابت یک اختلال پیچیده متابولیک است که با هایپرگلیسمی مشخص میشود. هاپیرگلیسمی در نتیجه اختلال در ترشح یا عملکرد انسولین یا هر دوی این موارد به وجود می آید. دیابت مشکلی ناتوان کننده و مزمن است[۲].
عدم پذیرش بیماری، حساس شدن به نوسانات قندخون، نیاز به تزریق انسولین، محدودیت در رژیم غذایی و میزان فعالیت، نیاز برای مراقبت دقیق و مداوم از خود و احتمال بروز عوارض جسمانی جدی نظیر مشکلات کلیوی، چشمی و قلبی سبب بروز مشکلات روانشناختی در افراد دیابتی میگردند. یافتههای پژوهشهای مختلف نشان می دهد که درصد قابل توجهی از بیماران دیابتی مبتلا به بیماری های روانشناختی میباشند و مشکلات متعددی از جمله افسردگی، وسواس-اجبار، شکایات جسمانی و اضطراب را گزارش کردهاند. در یک مطالعه مروری با بررسی پژوهشهای انجام شده بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ آمریکا و اروپا، همبستگی بالای افسردگی و دیابت مشاهده گردید. در این مطالعه شیوع میزان افسردگی در بیماران دیابتی نوع دو نزدیک به دو برابر افراد غیردیابتی گزارش شده است (روی و لوید، ۲۰۱۲).
افسردگی در بیماران دیابتی با رفتارهای خود مراقبتی پایین تر از سطح مطلوب، پایبندی کمتر به درمان های دارویی و رژیم غذایی همراه است (گونزالس و همکاران، ۲۰۰۸). تحقیقات دیگر نشان می دهند اضطراب هم با دیابت همبستگی دارد و شیوع اختلالات اضطرابی در افراد مبتلا به دیابت، ۲۰ درصد بیشتر از افراد غیردیابتی برآورد میشود.
در مدیریت دیابت هرچند مصرف داروها و تغییر سبک زندگی ارکان اصلی درمان قلمداد میشوند ولی تاثیر رواندرمانی بر ارتقای کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماریهای مختلف ثابت شده است. دست کم سه عامل، افزودن مداخلات روانشناختی به برنامههای درمانی مبتلایان به دیابت را توجیه میکند: افزایش پذیرش بیماری از جانب فرد مبتلا و نیز پذیرش وضعیتی که در آن قرار دارد، ایجاد تغییرات رفتاری برای خود مراقبتی بهتر و از بین بردن موانع روانشناختی موجود بر سر راه کنترل بیماری (فیفر و تانزمن، ۱۹۹۹). بنابراین لزوم توجه به درمان های روانشناختی بر بیماران دیابتی در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از درمانهایی که اخیراً در درمان بیماریها مورد استقبال فراوان قرار گرفته و شواهد حکایت از اثربخشی معنادار آن را دارند، ذهن آگاهی میباشد.
ذهن آگاهی به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوهای خاص، هدفمند و خالی از قضاوت است. تمرین های مراقبه و ذهن آگاهی به افزایش توانایی خودآگاهی و پذیرش خود، در بیماران منجر میشود. به کمک ذهن آگاهی، فرد نسبت به فعالیتهای روزانه و کارکرد اتوماتیک ذهن در دنیای گذشته و آینده آگاهی یافته و از طریق آگاهی لحظه به لحظه از افکار، احساسات و حالتهای جسمانی بر آنها کنترل پیدا میکند و از ذهن روزمره و اتوماتیک متمرکز بر گذشته و آینده رها میشود.
درحال حاضر این رویکرد در جمعیتهای بالینی ویژه نیز مورد پژوهش و کاربرد قرار گرفته و نتایج به دست آمده حاکی از تأثیر به سزای روش درمان ذهن آگاهی در درمان اختلالات اضطرابی و خلقی، افسردگی توام با میل به خودکشی، دردهای مزمن و سرطان میباشد.
قابلیت اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی علاقه بسیاری را در مسیر ارتقای سلامت و رفاه بیماران مبتلا به دیابت نیز به خود جلب کرده است (وایت برد و همکاران، ۲۰۰۹). به عنوان مثال تأثیر مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی بیماران دیابتی رزونویگ و همکاران (۲۰۰۷) نشان میدهد که این مداخله سبب قطع یا کاهش واکنش روانی فرد به محركهای استرسزا شده و با تنظیم تاثیر استرس بر فیزیولوژی بدن در بهبود تنظیم قندخون بیماران دیابتی مؤثربوده است. در مطالعه هارتمن و همکاران (۲۰۱۲) نیز اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش طولانی مدت فشارهای روانی اجتماعی و بهبود سلامت روانی و کاهش افسردگی بیماران دیابتی مشهود است.
بنابراین به نظر می رسد که مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی با بهبود کیقیت زندگی بیماران دیابتی از هر دو بعد جسمانی و روانی، میتواند نقش بارزتری در سلامت روان این بیماران داشته باشد.
منابع:
Barnard, K. D., Lloyd, C. E., & Holt, R. I. (2012). Psychological burden of diabetes and what it means to people with diabetes Psychology and Diabetes Care (pp. 1-22): Springer.
Collins, M., Corcoran, P., & Perry, I. (2009). Anxiety and depression symptoms in patients with diabetes. Diabetic medicine, 26(2), 153-161.
Feifer, C., & Tansman, M. (1999). Promoting psychology in diabetes primary care. Professional Psychology: Research and Practice, 30(1), 14.
Gonzalez, J. S., Peyrot, M., McCarl, L. A., Collins, E. M., Serpa, L., Mimiaga, M. J., & Safren, S. A. (2008). Depression and diabetes treatment nonadherence: a meta-analysis. Diabetes care, 31(12), 2398-2403.
Hartmann, M., Kopf, S., Kircher, C., Faude-Lang, V., Djuric, Z., Augstein, F., . . . Humpert, P. M. (2012). Sustained effects of a mindfulness-based stress-reduction intervention in type 2 diabetic patients: design and first results of a randomized controlled trial (the Heidelberger Diabetes and Stress-study). Diabetes care, 35(5), 945-947.
Rosenzweig, S., Reibel, D. K., Greeson, J. M., & Edman, J. S. (2007). Mindfulness-based stress reduction is associated with improved glycemic control in type 2 diabetes mellitus: a pilot study. Alternative Therapies in Health and Medicine, 13(5), 36.
Roy, T., & Lloyd, C. E. (2012). Epidemiology of depression and diabetes: a systematic review. Journal of affective disorders, 142, S8-S21.
Shaw, J. E., Sicree, R. A., & Zimmet, P. Z. (2010). Global estimates of the prevalence of diabetes for 2010 and 2030. Diabetes research and clinical practice, 87(1), 4-14.
Whitebird, R. R., Kreitzer, M. J., & O’Connor, P. J. (2009). Mindfulness-based stress reduction and diabetes. Diabetes Spectrum, 22(4), 226-230.
[۱] . Shaw, J. E., Sicree, R. A., & Zimmet, P. Z. (2010). Global estimates of the prevalence of diabetes for 2010 and 2030. Diabetes research and clinical practice, 87(1), 4-14.
[۲] . Barnard, K. D., Lloyd, C. E., & Holt, R. I. (2012). Psychological burden of diabetes and what it means to people with diabetes Psychology and Diabetes Care (pp. 1-22): Springer.


