درباره الی. تحلیل روانشناختی شخصیت سپیده
شمال میخوان برن سپیده، بچه ها دور هم میخوان جمع شن سپیده، ویلا میخوان بگیرن سپیده، آقا یه بلیط هواپیما میخوای بگیری سپیده، زن میخواد بگیره سپیده
این جملات شکایت گونه دیالوگ های امیر شوهر سپیده است که در اواسط فیلم درباره او میگوید. با روان حامی همراه باشید.
سپیده در فیلم درباره الی زنی گرم و مهربان است که گروه دوستان را کنترل میکند و فکر همه کس و همه چیز را میکند و در این میان گاهی شتاب زده و فکر نشده عمل میکند تنها به خاطر رفاه حال دوستان؛ مثلا ویلایی را که معلوم نیست رزرو شده یا نه، به دوستانش رزرو شده اعلام میکند.
کنش اصلی سپیده در داستان پیوند دادن الی و احمد است؛ ولی این پیوند به تراژدی ختم میشود. در جایی دیگر از داستان زمانیکه بحران بالا گرفته است سپیده میگوید: من یه نفره گردن میگیرم، تمام این بدبختیا زیر سر من دیگه، بذارید هر چی میخواد بشه بشه
اینکه چرا سپیده در فیلم درباره الی میل خود خواسته ای به ایثار و قربانی کردن خویش دارد توسط فیلمنامه نویس پاسخ داده نمیشود؛ البته که نویسنده قصد توضیح این صفت در شخصیت سپیده را ندارد، چرا که رویداد اصلی داستان چیز دیگری است و دوم اینکه شخصیتهای خودقربانگر برای گروه دوستان، از نوع شخصیتهای آشنایی هستند و همه ما اینگونه شخصیت ها را میشناسیم و شاید خودمان یکی از انها باشیم.
حالا این شخصیت ها در رویکرد روانشناختی چگونه اند؟
طرحواره درمانی رویکرد که توسط یانگ پایه گذاری شد، چندین نوع طرحواره را معرفی میکند که یکی از آنها خود قربانی گری و یا ایثارگری است.
طرحواره ناسازگار، همان باوری است که فرد درباره ی خودش و همچنین رابطه اش با جهان دارد. این باور معیوب به فرد تحمیل میکند که آدم مشکل داری است؛ مثلا فرد ذهن فرد در طرحواره ایثار به رفتار فرد تحمیل میکند: تو مجبوری خودت رو قربانی دیگران کنی…) این طرحوارهها در توانایی فرد برای احساس امنیت و ارضای نیازهای اولیه خود در رابطه با دیگران، خلل ایجاد میکند. (یانگ، کلوسکو و ویشار، ۲۰۰۶)
افراد یا بهتر بگوییم بیمارانی که طرحواره خودقربانگری دارند، سعی میکنند جلوی رنج و درد دیگران را بگیرند. آنها مسئولیت پذیری افراطی به دیگران دارند. این بیماران اغلب انتظار ندارند دیگران محبتهای آنها را تلافی کنند. بیمارانی که طرحواره خودقربانگری دارند، در روابط بین فردی به جای اینکه از خودشان صحبتی کنند، به درد دل آنها گوش میدهند.
چرا افراد باید چنین طرحواره ای را ادامه بدهند؟ گاهی این طرحواره منفعت هایی دارد. این بیماران ازینکه آدمهای دلسوزی هستند، احساس غرور میکنند و به اخلاق شرافتمندانه خود افتخار میکنند. یکی دیگر از منفعت هایی که به این بیماران میرسد این است که دوستان زیادی دارند، اگر چه غالب نیازهای خودشان در این روابط ارضا نمیشود. (یانگ، ۲۰۰۶) باید توجه داشت که علی رغم منفعتهای اندکی که نصیب این بیماران میشود، حقوق انسانی آنها بسیاری اوقات زیر سوال میرود و نیازهای طبیعیشان ارضا نمیشود.
چرایی و درمان این بیماری:
تجربه نشان داده است که این بیماران در دوران کودکی از نظر هیجانی با محرومیت مواجه شدهاند. یعنی مثلا محبت کافی دریافت نکردهاند. آنها خودشان را فدا کردهاند و اصلا به نیازهای خودشان نپرداختهاند. بنابراین انسانهایی نیازمندند. بیمارانی که طرحواره خودقربانگری دارند، آگاهی چندانی از نیازهای خودشان ندارند. آنها معمولا به ناکامی نیازهای خودشان توجه نمیکنند تا بتوانند به ایثارگری خود ادامه دهند.
هدف مهم درمان در این افراد کمک به آنهاست تا به این نکته پی ببرند که خودشان نیز نیازهایی دارند، پس باید آنها را متوجه ارضا نیازهایشان کرد.
نویسنده: فرید حاجی
منبع
- طرحواره درمانی. یانگ، کلوسکو و ویشار. ۲۰۰۶. ترجمه حمیدپور و اندوز. نشر ارجمند.


