شما از بودن با شریک عاطفی خود لذت میبرید، نگرانیهایش برایتان مهم است و حتی زمانی که جدا از او هستید، احساس میکنید که با او در ارتباطی عمیق به سر میبرید.
اینها نشانههای دلبستگی شما به شریک عاطفیتان است. پیامد این دلبستگی، صمیمیت، مراقبت و درک است که بسیار زیبا است و برای شکلدهی یک رابطهی سالم بسیار ضروری است. اما همهی انواع دلبستگی سلامت نیست، بلکه دلبستگی ناسالم، کاملا افراطی و آسیبزننده است. با روانحامی همراه باشید.
سه علامت هشداردهنده وجود دارد که نشان میدهد شما به شریک عاطفی خود دلبستگی ناسالم دارید:
۱. وابستگی احساسی:
یک رابطهی خوب، شامل یک دوز سالم از اتکا یا وابستگی متقابل است؛ درحالیکه یک رابطهی ناسالم یک دوز مخرب از وابستگی احساسی را شامل میشود. حال تفاوت میان وابستگی و اتکای متقابل چیست؟ اتکای متقابل یک خیابان دوطرفه است ولی وابستگی خیر. به مثالهای زیر توجه کنید:
وابستگی متقابل: وقتی من غمگینم، برای آروم شدن به تو تکیه میکنم و در عوض وقتایی هم که تو ناراحت باشی، آرومت میکنم.
وابستگی احساسی: من همیشه و همه وقت برای آرامشدادن بیوقفه به تو آمادهام.. اما هیچ زمانی ازت انتظار متقابل ندارم. یا اصلا ازت تقاضا نمیکنم به نیازهای من پاسخ بدی.
وابستگی متقابل: من از وقت گذروندن با تو لذت میبرم؛ اما به همون میزان از تنها بودن با خودم هم لذت میبرم.
وابستگی احساسی: من از اینکه تنهایی کارامو انجام بدم هیچ لذتی نمیبرم، بنابراین تمام اوقات فراغت ما باید و باید با همدیگه سپری بشه.
اینکه تمامی نیازهای شریک خود را برآورده کنید و انتظار نداشته باشید که نیازهایتان برآورده شود؛ یا برعکس، این رابطه رابطهی سلامت و بالغانهای نیست. قربانی کردن خود، نامش عشق نیست و میتواند منجر به احساس گناه در یکی از شما یا در هر دو طرف بشود، (به این صورت که به اندازه کافی کاری نمیکنید که دیگری در رابطه عمیقا خوشحال شود).
۲. اشتغال فکری بیش از حد با نیازها و احساسات شریک عاطفی خود:
در رابطه، این طبیعی است که نگرانیهایتان را با پارتنر خود در میان بگذارید. در یک رابطهی خوب، شما به نگرانیهای یکدیگر اهمیت میدهید. اما میان این اهمیت دادن و اشتغال ذهنی پیدا کردن، مرزی وجود دارد.
برای مثال اگر پارتنر شما درباره یک اتفاق کاری پیش رو در محل کارش دلنگران باشد، این بسیار مثبت است که شما با شفقت به او گوش بسپارید، با همدلی چند کلمهای با او صحبت کنید و سپس سر کار خود برگردید. در این سناریو شما نشان میدهید که برای توانایی شریک زندگی خود جهت رویارویی با چالشهای زندگی احترام قائلید.
حال فرض کنید که با شفقت به او گوش میدادید، با همدلی با او صحبت میکردید و سپس کار خود را رها میکردید و تمام وقت و توجه خود را صرف میکردید تا پروژهی کاری او را به اتمام برسانید. اینجاست که میتوان گفت شما وارد حوزهی دلبستگی ناسالم شدهاید.
در یک رابطهی سالم، شما میخواهید به اندازهای که میتوانید حمایتگر باشید، در حالیکه شریک عاطفیتان زندگی خودش را دارد و شما میدانید که در هر حال این زندگی اوست، نه شما.
۳. رفتار نجاتبخش:
اگر شما زندگی شریک عاطفیتان را از آن خود بدانید، رفتار نجاتبخش به طور طبیعی در رابطه ظاهر میشود. وقتی شما درباره هر چیز کوچکی که در رابطه با پارتنرتان اتفاق میافتد نگران شوید (هرچقدر هم که آن موضوع کم اهمیت باشد)، و سعی کنید به جای او مسئولیت به عهده بگیرید، تصمیمگیری کنید و راهحل ارائه کنید- حتی وقتی از شما تقاضای کمک نکرده است، اسم این رفتارها، رفتار نجاتبخش است.
در یک رابطه سالم، دو طرف از نظرات و صلاحدید یکدیگر استفاده میکنند، اما در عین حال درک میکنند که هر فرد باید راحت باشد و مسئولیت تصمیمش را خودش بر عهده بگیرد. در صورت تقاضای کمک از جانب شریک عاطفیتان، شما قطعا برای کمک به او قدمی برمیدارید؛ اما وارد نمیشوید به این نیت که زندگی او را برایش زندگی کنید!
وقتی شما همهجانبه مسئولیت زندگی پارتنر خود را بر عهده میگیرید، به جای اینکه در شرایط دشوار کنار هم باشید و به اندازه هم برای بهبود شرایط تلاش کنید، به شخصی تبدیل میشوید که وقتی در رابطه مشکلی پیش میآید، دائما مقصریابی میکنید و یا فقط از شما انتظار میرود که همهچیز را درست کنید. رفتار نجاتبخش در رابطه به دنبال خود همواره اشتغال ذهنی، عصبانیت و دلخوری را نیز به دنبال میآورد.
اگر وابستگی احساسی، اشتغال فکری و رفتار نجاتبخش نشانههای یک دلبستگی ناسالم باشد، آیا این بدین معناست که شخصی که این نشانهها را دارد، باید کاملا از شریک عاطفی خود جدا شود تا سلامت را تجربه کند؟ خیر، به هیچ عنوان. انتخاب، بین دلبستگی ناسالم یا عدم دلبستگی نیست. چیزی که در این میان وجود دارد و باید هدف روابط ما باشد، دلبستگی سالم است.
شما باید به حقوق شریک عاطفی خود احترام بگذارید و تواناییهای او را محترم بشمارید، تا او از این طریق بتواند زندگی خود را هدایت کند. شما باید بتوانید عاشقانه و مشفقانه خود را از قید و بند زندگی پارتنر خود برهانید، به اندازهای که هم او و هم خودتان بتوانید زندگی خودتان را داشته باشید، و در عین حال کنار هم باشید و از حضور یکدیگر عمیقا دلگرم باشید. شما نمیتوانید مشکلات او را برایش حل کنید. میتوانید به او یاری برسانید، حمایتش کنید، او را آرام کنید و تشویقش کنید؛ اما نمیتوانید مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرید و دخالت کنید.
با شفقت و عشق به یکدیگر، به مسئولیتهای خود توجه میکنید و به همسرتان هم اجازه میدهید همین کار را بکند. در این صورت است که دلبستگی سالم جایگزین دلبستگی ناسالم خواهد شد. این همان تعادل جادویی است که یک رابطهی شاد، سالم و حمایتگر به آن نیاز دارد.
مترجم: فرانک ناطقی
منبع:
Signs You Have an Unhealthy Attachment to Your Partner


