برخی معتقد اند بهترین راه فهم اینکه مردمان اولیه به چه زبانی صحبت میکردند این است که اگر کودکی در معرض زبان قرار نگیرد به زبان اولیه ی بشر سخن خواهد گفت .
جنی کودکی بود که در اواخر ۱۹۷۰ در ایالات متحده یافت شد. در آن زمان او ۱۳ سال داشت و پدرش در مدت دوازده سال گذشته او را در یک اتاق زندانی کرده بود. در طول روز جنی برهنه به صندلی توالت بسته میشد و شبها نیز در کیسه ی خواب تنگی در یک تختخواب قفس مانند قرار میگرفت. به او غذا میدادند اما هیچ صحبتی با او نمیشد. پدرش دائما او را با چوب دستی کتک میزد. به گفته ی مادر جنی او صدای هیچ انسانی را نمیشنید و تنها ارتباط او با انسان ها زمانی بود که به او غذا داده میشد. در نتیجه او در معرض هیچ گونه زبانی قرار نداشت. سرانجام جنی و مادرش از آن اتاق گریختند و بدین ترتیب ماجرای جنی برای مسئولان آشکار شد.
موقعی که جنی پیدا شد وضعیت جسمی او رقت انگیز بود. علاوه بر این او فاقد کلام و گفتار بود و حتی نمیتوانست یک جمله ی ساده را درک کند. به طور کلی او تنها به اشارات و آهنگ کلمات واکنش نشان میداد.
به نظرتان جنی میتواند در سیزده سالگی تازه شروع به آموختن زبان کند؟ آیا جنیِ بدون زبان تفکر هم ندارد؟
در این یادداشت سعی میشود به این دو سوال جواب دهیم.
جنی پس از چند ماه مراقبت به طور قابل ملاحظه ای تغییر کرد. او به سرعت رشد میکرد و قوای جسمی اش تقویت میشد و در حالی که گفتار اولیه ی او تنها به چند پاره گفتار محدود میشد پس از چند ماه واژه های مربوط به صدها چیز را فرا گرفت! او به زودی موفق به درک جملاتی شد. (البته نکته اینست که جنی قبل از حبس در اتاق تقریبا تا حدود بیست ماهگی در معرض زبان بوده و همین موجب میشود تا آموزش او موثر واقع شود).
پیشرفت او قابل ملاحظه بود اما در مقایسه با یک نوزاد در فراگیری زبان بسیار کند بود. جنی برای رسیدن به مرحله ی تلگرافی گفتار به چند سال وقت نیاز داشت و چند سالی را نیز برای جملات طولانی تر و کاملتر سپری کرد.
به طور کلی جنی بسیار کم حرف بود و هرگز مانند کودکان طبیعی که در فرایند زبان آموزی از بازیهای زبانی و تولید بی مقدمه و خود به خود عبارات استفاده میکنند بهره ای نجست .
زبان آموزی جنی برای مدت هشت سال زیر نظر گرفته شد و پس از این مدت پیشرفت نا امید کننده بود. توانایی زبانی او چه به لحاظ تولید و چه به لحاظ درک پایینتر از حد طبیعی بود و گفتار او غیر دستوری باقی ماند. جنی با وجود مراقبت و توجه فراوان نتوانست دانش زبانی خود را تا سطح طبیعی فرا بگیرد. (داستان های دیگر در این خصوص از کودکان جدا مانده از زبان را میتوانید در کتاب روانشناسی زبان انتشارات سمت بخوانید).
یادگیری زبان در کودکان
همانطور که دیدید جنی هرگز نتوانست خودش را با افراد هم سن خودش از لحاظ توانایی های زبانی هماهنگ کند. به نظر میرسد مهم ترین علت آن است که یادگیری زبان دارای سن مخصوصی برای فراگیری است که اگر آن سن بگذر یادگیری اتفاق نخواهد افتاد و یا بسیار کند خواهد شد .
حال میخواهیم ببینیم زبان در کودکی چگونه و با چه ویژگی هایی فرا گرفته میشود .
نخستین واژه ها در کودکان بهنجار از چهار ماهگی تا هجده ماهگی یا حتی دیرتر نمایان میشود. یعنی به طور متوسط در ۱۰ ماهگی، بخشی از این تغییر پذیری زبان کودک ناشی رشد فیزیکی و آمادگی عضلات دهان و گلو برای ادای کلمات و بخشی نیز به رشد نسبی مغز مربوط میشود. همانطور که میدانیم دو ناحیه ی اصلی مغزی برای فراگیری زبان نواحی بروکا در لوب پیشانی چپ و ورنیکه در لوب گیجگاهی چپ است. کودکان در ابتدا یاد میگیرند که به سخنان دیگران گوش دهند و آن را فهم کنند و در ادامه توانایی ادای کلمات را کسب میکنند. لذا فهم زبان (ورنیکه) مقدم بر تولید آن (بروکا) است.
کودک تقریبا در سن ده یا یازده سالگی است که تمام ساختار های زبان را فرا میگیرد؛ سنی که جنی تازه شروع به یادگیری زبان کرد. لذا او به دلیل نگذراندن سیر طبیعی یادگیری زبان متناسب با سن هیچ موقع تنوانست زبان را به درستی فرا بگیرد.
یکی از مهم ترین مسائل برای یادگیری زبان در کودک حافظه است. روشن است که اگر کودکان واژه ها، عبارات و جملاتی را که قبلا شنیده اند را به یاد نیاورند بیان محکمی برای به کاربستن زبان پدید نخواهد آمد. کودکان حافظه ی خارق العاده ای دارند و این حافظه صرفا در حوزه ی زبان نیست. در جنبه های دیگر زندگی مانند به خاطر آوردن اشیا، موسیقی، رخداد های گذشته و جنبه های شناختی دیگر حافظه ی کودک قابل توجه است.
شاید یکی از دلایلی که باعث شد جنی زبان را نتواند به نیکی فرا بگیرد حافظه ی او بود که دیگر حافظه ی خارق العاده ی کودکی را در اختیار نداشت .
در گذشته عقیده بر این بود که کودکان زبان را از راه تقلید کسب میکنند. اینکه کودکان الگو های آهنگ و صداهای زبان را از راه تقلید یاد میگیرند و نیز تلاش میکنند تا ترتیب واژه های یک جمله را هر چه بیشتر با جملات بزرگسالان همانند سازی کنند.
اما امروزه توجه پژوهشگران به اشتباه های کلامی کودکان جلب شده است و نشان داده اند که استفاده از این اشتباهات گفتاری و نواقص ساختاری و کلامی در نتیجه ی تقلید پدید نیامده است. بلکه کودکان در ذهن خود قواعدی را سامان داده اند و بر مبنای این قواعد چنین لغاتی را تولید میکنند؛ نه صرفا تقلید بی هیچ تصرف.
زبان تفکر است یا تفکر زبان ؟
پرسش دیگری که در ماجرای جنی به آن رسیدیم آن بود که اگر جنی یا یک فرد دیگر که زبان و گفتار و کلام ندارد آیا تفکر هم ندارد؟
رویکرد های قدیمی تر در روانشناسی از جمله رفتارگرایی معتقد بودند که “تفکر چیزی نیست جز سخن گفتن با خود.” (جان بی واتسون) از نظر بلوم فیلد تفکر نظامی از حرکات گفتار واقعی فرض می شد که به مرحله ی غیر قابل رویت کاهش می یافت . و یا رایل تفکر عادی را نوعی مونولوگ درونی برای سخن گفتن با خود در نظر میگرفت.
البته این نگاه نیز مخالفانی دارد. این گروه از روانشناسان استدلال هایی دارند ازجمله آنکه :
* درک کلام مقدم بر تولید گفتار است: همانطور که گفته شد پژوهشها نشان میدهند که درک کلام همواره مقدم بر تولید آن است. این بیانگر آن است که کودکان بدون آنکه هنوز گفتاری داشته باشند، مفاهیم و ایده ها را در ذهنشان فرمول بندی میکنند و یا تفکر میکنند. به بیانی دیگر تفکر کودک مقدم بر گفتار آنهاست و میتوان نتیجه گرفت که تولید گفتار مبنای تفکر نیست بلکه بالعکس است .
* درک گفتار در کسانی که نقص گفتاری دارند: کودکانی هستند که به طور مادرزاد لال به دنیا میآیند، اما به لحاظ ذهنی و مغزی بهنجار اند. نمیتوانند گفتار تولید کنند ولی میتوانند درک آن را فرا بگیرند. بنابراین نمیتوان گفت که این کودکان به دلیل عدم وجود گفتار فاقد تفکر هستند .
نکته پایانی آنکه ما هیچ وقت تاثیر زبان و فرهنگ را بر سیر و جریان تفکر منکر نیستیم و هم چنین تاثیر تفکر بر زبان را هم می پذیریم. اما این دو لزوما لازم و ملزوم یکدیگر نیستند و نمیتوان برای تفکر مبنای زبان را در نظر گرفت. اما به رغم آنکه زبان نه مبنای تفکر و نه برای عملکرد آن ضروری است، میتواند بر آن موثر باشد .
نویسنده: سید محمد صحاف