اضطراب از سری مشکلات شایعی است که اکثر افراد به دنبال کاهش دادن آن هستند. قبل از ایجاد هر تغییر باید سیستم، اجزاء و ارتباطات درونش را شناخت. مغز عضوی از بدن است که اضطراب را تولید میکند. دو مسیر عصبی هستند که میتوانند اضطراب را بوجود بیاورند. یک مسیر، مداری را در قشر مغز طی میکند که بر جزئیات تمرکز میکند و در نهایت اطلاعات را به بادامه ارسال کرده و بادامه واکنش اضطرابی را ایجاد میکند. مسیر دیگر مستقیما از تالاموس به سمت بادامه است. هر مسیر به تنهایی توانایی ایجاد اضطراب را دارد؛ در کنار این مسئله، هر مسیر مدارهایی دارد و جنبههای مختلفی از این مدارها قابل تغییر و اصلاحاند؛ اگر از ساز و کار این مدارها آگاه باشید، میتوانید مغز خود را به گونهای بازسازی کنید که اضطراب کمتری را تجربه کنید.
اضطراب چیست؟ با ماهیت اضطراب بیشتر آشنا شوید
برای اینکه بتوانید تغییری را بوجود بیاورید، ابتدا باید علت بشناسید؛ اضطراب محصولِ مغز است و بدون وجود مغز، اضطرابی را تجربه نخواهیم کرد. گرچه مغز عضوی ناشناخته و بسیار پیچیده است اما، ما میدانیم که دو ناحیه از آن در تولید اضطراب نقش به سزایی دارد و از طرفی دیگر طبق تحقیقات با مدیریت این دو ناحیه میتوان به شیوهای موثر اضطراب را نیز کنترل کرد.
چرا مضطرب میشویم؟ بررسی علل ایجاد اضطراب
نگاهی به دو مسیر عصبی ایجاد کننده اضطراب
همانطور که گفتیم دو مسیر عصبی در مغز، واکنش اضطرابی را شروع میکنند با این حال بیشتر مردم برای بررسی اضطراب در مغز، به قشر آن توجه میکنند در صورتی که قشر تنها عضو موثر نیست. در حال حاضر به این نکته توجه کنید که قشر مسئول مسیر حسهای جسمانی، افکار، استدلال، تخیل، ادراک، حافظه هوشیار و برنامه ریزی است. در درمان اضطراب معمولا به این مسیر میپردازیم، احتمالا به این دلیل که قشر مغز، مسیری در دسترس است و بیشتر در سطح هوشیاری قراردارد. اگر تا به حال این تجربه را داشتهاید که افکارتان تبدیل به تصاویر یا ایدههایی میشوند که در نهایت افزایش اضطراب را برای شما به ارمغان میآورند یا به دلیل شک و تردید بیش از حد دچار نگرانی میشوید و یا نمیتوانید دست از فکر کردن به راه حلها و مشکلات بردارید، احتمالا اضطرابی که تجربه میکنید، ناشی از قشر خاکستری مغز است. از طرف دیگر، اضطراب ناشی از بادامه میتواند تاثیرات جسمانی زیاد و سریعی داشته باشد. ارتباط متعدد بادامه با سایر بخشهای مغز، واکنشهای جسمانی زیادی را باعث میشود. در کمتر از یک دهم ثانیه، بادامه میتواند باعث ترشح حجم زیادی از آدرنالین شده و فشار خون و ضربان قلب و تنش عضلانی را افزایش دهد. فعالیت بادامه تحت آگاهی ما نیست بنابراین سریعتر از مغز عمل میکند. اگر احساس میکنید اضطرابتان دلیلی مشخص و منطقی ندارد، احتمالا اضطراب ناشی از مسیر بادامه را تجربه میکنید؛ شما فقط نتایج تحریک بادامه را مشاهده میکنید: عصبی شدن، تمایل به اجتناب از موقعیتی خاص و تکانههای پرخاشگرانه.
برخلاف تاثیر شگرف بادامه بر اضطراب و استرسهای ما، اکثر درمانگران به هنگام درمان اختلالات اضطرابی، حرفی از آن به میان نمیآورند. حتی وقتی قشر مغز مشغول ساخت افکار اضطرابی است، این بادامه است که احساسات جسمانی مانند تپش قلب، تنش عضلانی و غیره را بوجود میآورد. و در کنار این توجه داشته باشید که داروهای تجویزی پزشکان و روانپزشکان برای کاهش اضطراب معمولا بر نحوه کار بادامه تاثیر میگذارند؛ از این دسته داروها میتوان به زاناکس(آلپرازولام)، آتیوان(لورازپام)، کلونوپین(کلونازپام) اشاره کرد که همگی باعث تسکین بادامه میشوند.
میتوان از این داروها برای کاهش فوری اضطراب استفاده کرد اما این داروها تاثیری بر مدارهای مغزی ندارند بنابراین گرچه در لحظه باعث کاهش اضطراب میشوند اما در بلند مدت تاثیری ندارند.
بادامه عملکردهای زیادی دارد که بسیاری از آنها با اضطراب ارتباطی ندارند. بادامه در طی روز به صداها، تصاویر و حتی افکاری که ممکن است آگاهانه روی آن تمرکز نکرده باشید، توجه میکند؛ به طور کلی، بادامه به دنبال هر چیزی است که خطربالقوهای را نشان دهد. اگر بادامه متوجه خطری شود، زنگ خطر را به صدا درآورده و آماده جنگ یا گریز میشود.
اگه بخواهیم از زاویه تکاملی به قضیه نگاه کنیم به نسلهای قبلی بازمیگردیم که بادامهشان به خطرات احتمالی واکنش نشان داده و باعث ایجاد پاسخی قوی شده، در نتیجه این پاسخ قوی آنها را از خطرات محفوظ نگه داشته و برعکس آنهایی که بادامهای ضعیف داشتند در معرض خطر بیشتری بودند و از بین رفتند؛ پس طبق انتخاب اصلح، افراد با بادامه حساستر انتخاب میشوند. احتمالا بپرسید که امروزه ما با خطراتی که انسانهای ماقبل تاریخ روبه رو بودند، رو به رو نیستیم؛ این سخن درست است اما بادامه هنوز بر اساس درسهای گذشته عمل میکند و باور دارد که بهترین راه برای پاسخ دادن به خطر، فلج شدن، فرارکردن یا جنگیدن است.
در حالیکه ماشین، اسلحه و پریز برق میتوانند کشندهتر از مار، عنکبوت و ارتفاع باشند اما افراد معمولا از موارد دوم بیشتر میترسند.
چگونه با تغذیه مناسب اضطراب خود را کاهش دهیم؟
کالبد شناسی ترس
مسیر عصبی قشر مغز
در انسانها قشر مغز بزرگتر از سایر حیوانات است و تواناییهای پیشرفتهتری نیز دارد؛ قشر مغز علاوه بر توانایی درک و تفسیر موقعیت، توانایی استدلال، ساخت زبان، تخیلات و برنامهریزی روشهای واکنش به موقعیتها را نیز باعث میشود.
در رابطه با اضطراب، این قشر مغز است که روشهای مختلف مواجه با اضطراب را ارزیابی میکند؛ مثلا هنگامی که رئیستان قصد اخراج شما را دارد، شما با او گلاویز نمیشوید یا هنگامی که صدای آتشبازی را میشنوید، فرار نمیکنید؛ یعنی شما با کمک قشر مغز راههای مختلف کنارآمدن با اضطراب را مییابید.
مسیر عصبی اضطرابی از اندامهای حسی شروع میشود؛ پالس بوجود آمده، از طریق نورونها به تالاموس میرسد و تالاموس جهت پردازش تخصصی، این پالسها را به نواحی مختلفی از مغز میفرستد و ممکن است اطلاعات از آن نقاط به نقاط دیگری نیز فرستاده شود، مجموع این پردازشها و انتقالات، ادراک ما از این دنیا را میسازد.
لوبهای قدامی
از مهمترین قسمتهای قشر مغز برای ادراک، لوبهای قدامیاند که مستقیما پشت پیشانی و چشمها قرار دارند؛ این لوبها اطلاعات مختلف از قسمتهای مختلف مغز را کنار هم میگذارد و باعث تجربهای یکپارچه از جهان میشود؛ از دیگر عملکردهای لوبهای قدامی میتوان به عملکرد اجرایی(نظارت بر بسیاری از فرایندهای مغزی)، برنامه ریزی، پیشبینی و… اشاره کرد. متاسفانه این توانایی خارق العاده میتواند زمینه افزایش اضطراب را نیز فراهم آورد. توانایی پیش بینی باعث ایجادی فرایندی در قشر مغز میشود که نگرانی نام دارد.
قشر مغز عدهای از افراد در ایجاد نگرانی و منفی پنداشتن سرانجام امور بسیار تواناست. در واقع برخی از خلاقترین افراد، مضطربترین نیز هستند زیرا این خلاقیت آنها را قادر میسازد که تهدیدکنندهترین تصاویر را نیز بسازند.
چگونه کنترل اضطراب خود را به دست بگیریم؟
مسیر عصبی بادامه
بادامه
بادامه در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد؛ اگر انگشت اشاره دست چپ خود را روی چشم راستتان بگذارید و انگشت اشاره دست راستتان را روی گوش راستتان بگذارید، محل تلاقی امتداد انگشتانتان مکان بادامه نیمکره راست را نشان میدهد. ما در مغزمان دو بادامه داریم، یکی در نیمکره راست و دیگری در نیمکره چپ.
بادامه مرکز واکنشهای هیجانی مثبت و منفی ماست، وقتی کسی به حریم شخصی ما تجاوز میکند بادامه در ما احساس خشم را ایجاد میکند؛ از طرفی دیگر وقتی کسی که شبیه مادربزرگتان است را میبینید، با اینکه او را نمیشناسید ولی هیجان خوشایندی را تجربه میکنید، چون بادامه این تداعی را برای شما بازخوانی کرده است. اگر از این جنبه کار بادامه آگاه باشید، احتمالا واکنشهای هیجانیتان معقولتر به نظر خواهند آمد.
هسته جانبی
بادامه به قسمتهای مختلفی تقسیم میشود، با این حال ما روی دو قسمت که نقش بیشتری در واکنشهای ترس و اضطراب دارند، تمرکز میکنیم.
هسته جانبی
هسته جانبی هر لحظه تجارب را بررسی میکند و آماده واکنش نشان دادن است. در حقیقت هسته جانبی واسطهای است بین تالاموس و قشر مغز، بدین معنا که تهدیدهای حس شده توسط اندامهای حسی ابتدا در هسته جانبی بررسی میشوند و بعد در قشر مغز، پس بادامه زودتر از قشر میتواند به خطر واکنش نشان داده و از ما مراقبت کند.
هسته مرکزی
توانایی واکنش سریع بادامه به هسته مرکزی بازمیگردد؛ هسته مرکزی میتواند در کسری از ثانیه پیامی به سیستم عصبی خودکار بفرستد تا هورمونها در جریان خون آزاد شوند، تنفس افزایش یابد و فعالیت عضلات آغاز گردد.
هسته مرکزی دو مزیت دارد، یکی ارتباط نزدیک با عناصر سیستم عصبی سمپاتیک و دیگری توانایی فعالسازی هیپوتالاموس.
در موقعیتی هراسآور، هسته جانبی برای فعالسازی سیستم سمپاتیک به هسته مرکزی پیامی میفرستد و در آنِ واحد، هسته مرکزی هیپوتالاموس را فعال میکند. هیپوتالاموس، ترشح هورمونهای کورتیزول و آدرنالین را کنترل میکند؛ کورتیزول سطح قند خون را افزایش میدهد و انرژی موردنیاز عضلات را فراهم میکند و سوی دیگر، آدرنالین باعث میشود که احساس کنید انرژی مضاعفی دارید، این مسئله تقویت حواس شما و افزایش ضربان قلبتان را در پی دارد و باعث میشود که درد را تجربه نکنید. تمام این مسیرها از مسیر عصبی بادامه سرچشمه میگیرند.
مسئله زمان بندی
همانطور که گفتیم قبل از اینکه قشر مغز سازمان دهی اطلاعات را به پایان برساند، بادامه واکنش های جسمانی را راه اندازی میکند؛ گرچه در برخی موارد این ویژگی مفید است اما بدین معنی است که ما واکنش های ترس و اضطراب را پیش از آنکه بتوانیم به صورت آگاهانه کنترل کنیم، آن ها را تجربه خواهیم کرد.
آگاهی از اینکه واکنش های جسمانی سریع اضطراب از بادامه آغاز میشود، باعث میشود تجربههای جسمانیمان به خصوص حمله وحشتزدگی را بهتر بشناسیم و کمتر نگران شویم.
از دیگر واکنشهای کمتر شناخته شده نسبت به ترس، فلج شدن است در واقع بهتر است به ترکیب جنگ یا گریز، فلج شدن را نیز اضافه کنیم: پاسخ جنگ، گریز یا فلج شدن.
بسیاری از افراد تحت فشار روانی شدید احساس میکنند فلج شدهاند، گرچه عجیب به نظر میرسد اما نیاکان ما با همین روش از بسیاری موقعیتهایی که احتمال شکار شدنشان میرفته، جان سالم به در بردهاند.
نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که بادامه علاوه بر سرعت بالای عصبی، می تواند بر فرایندهای دیگر مغزی غالب شود، به همین دلیل است که احساس میکنیم اضطراب ما از کنترلمان خارج است؛ مسیرهای عصبی زیادی از بادامه به قشر مغز وجود دارد اما بر عکس آن صادق نیست، پس طبیعی است که وقتی بادامه کنترل ما را به دست میگیرد، نمینوانیم فکر کنیم زیرا فرایند تفکر در قشر مغز تغییر میکند و ما تحت تاثیر بادامه خواهیم بود.
مدارات مغزی
تا اینجا تاثیر قسمت هایی از مغز را فراگرفتهاید و شاید بخواهید تغییری در نحوهی واکنش آنها ایجاد کنید، برای این کار باید قادر باشید که در مدارات مغزی تغییری ایجاد کنید؛
برای ایجاد تغییر در مدارهای مغزی باید بتوانید در سلولهای سازنده و یا ارتباط بین این سلول ها تغییری ایجاد کنید: نورون ها.
نورونها
همانطور که میدانید، نورونها از سه بخش جسم سلولی، دندریت و آکسون ساخته شده اند و بین هر دو نورون فاصلهای است که آن را فضای سیناپسی مینامند، جهت حرکت پیام در نورون از جسم سلولی به سمت آکسون است و در پایانه آکسون، دندریت نورون بعدی به آکسون نورون قبلی وصل نمیشود. ارتباط بین دو نورون از طریق ترشح انتقال دهندههای عصبی موجود در پایانه آکسونها امکان پذیر است؛ هر نوع حسی که تجربه میکنید از دیدن این واژهها تا خواندنشان، تماما بوسیله سیگنالهای عصبی و انتقالشان ایجاد میشود.
زمانی که دانشمندان کشف کردند که انتقال پیامها بین نورونها توسط انتقال دهندههای عصبی شکل میگیرد، دست به ساخت داروهایی زدند که میتوانست این فرایند را هدف قرار دهد. بسیاری از داروهایی که معمولا در درمان اضطراب به کار میروند مانند لگزاپرو(سیتالوپرام)، زولوفت(سرترالین)، افکسور(ونلافاکسین) و سیمبالتا(دولوکستین) جهت افزایش میزان انتقال دهندههای عصبی موجود در یک سیناپس با هدف ایجاد روشی برای تاثیرگذاری بر مدارها در نواحی خاصی از مغز ساخته شدهاند.
پیام بین نورونها چگونه منتقل میشود؟ توضیحی درباره انتقال دهندههای عصبی در مغز
خاطرات هیجانی توسط بادامه شکل میگیرند
خاطرات هیجانی از طریق فرایند تداعی در بادامه و توسط هسته جانبی شکل می گیرد. این خاطرات هیجانی از تجاربی که قشر مغز ممکن است به یادآورد یا نیاورد ناشی می شود. سیستم حافظه در قشر مغز با بادامه متفاوت است، طبق شواهد، حافظه مرتبط با بادامه نسبت به حافظه مرتبط با قشر، پایدارتر است، به زبان دیگر احتمال اینکه قشر مغز خاطرهای را فراموش کند یا به سختی بازیابی کند، بیشتر است.
وجود سیستم متفاوت حافظهای، توجیه کننده این است که چرا با اینکه خاطره هوشیاری نسبت به یک موقعیت نداریم اما همچنان اضطراب را تجربه میکنیم؛ ما در به یاد آوردن خاطراتمان متکی بر قشر مغزیم، اما به یادنیاوردن خاطره ای به معنای وجود نداشتن آن نیست، پس ممکن است به یاد نیاورید چرا بوی گیاه گوجه فرنگی برایتان تنش زاست، اما تنش را تجربه کنید.
پس علت اینکه گاهی افراد به واسطه واکنش های هیجانی، سردرگم میشوند، همین خارج شدن قشر مغز از فرایند بازیابی اطلاعات است.
به کمک پیشرفت علوم زیستی و روشهای مختلف تصویربرداری مغزی، امروزه عرصه علم شاهد گسترش روزافزون دانش مغزی است. دانستن نحوه تولید اضطراب در بدن به ما کمک میکند تا درک بهتری از وضعیت جسمانیمان داشته باشیم علاوه بر این، اطلاع از نحوهی کارکرد مغز به رواندرمانگران در جهت درمان هدفمند نیز یاری میرساند.
لینک هایی برای مطالعه بیشتر
https://www-sciencedirect-com.ezp3.semantak.com/science/article/pii/S0165032719316489