مدار مغزی باورهای سیاسی
وقتی باورهای سیاسی افراد به چالش کشیده می شود، مناطقی از مغز که هویت شخصی و پاسخهای هیجانی را مدیریت می کنند فعال می شوند. روانعصبشناسان انستیتوی مغز و خلاقیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی USC میگویند که به نظر میرسد یافتههای یک مطالعه MRI عملکردی به نحوه پاسخ مردم به داستانهای اخبار سیاسی واقعی یا جعلی در طول انتخابات ارتباط دارد.
یوناس کاپلان سرپرست تیم تحقیقاتی گفت «باورهای سیاسی و اعتقادت مذهبی از این نظر که هر دوبخشی از ماهیت شما هستند و برای حلقه اجتماعی که شما به آن تعلق دارید اهمیت دارند، شبیه هستند. برای درنظر گرفتن یک دیدَگاه دیگر باید نسخه دیگری از خودتان را در نظر بگیرید.»
آنها دریافتند زمانیکه از افراد خواسته شد تا استحکام اعتقادت خود به یک گزاره غیرسیاسی مانند «آلبرت اینشتین بزرگترین فیزیکدان قرن بیستم بود.» را بررسی کنند انعطافپذیرتر بودند.
اما وقتی نوبت به برررسیمجدد باورهای سیاسی آنها مانند کاهش هزینههای نظامی آمریکا رسید آنها هیچ تحرکی نشان ندادند.
کاپلان گفت «من از اینکه مردم به اینکه اینشتین یک فیزیکدان بزرگ بود شک میکنند غافلگیر شدم، اما این مطالعه نشان داد که عرصههای خاصی وجود دارند که ما در اعتقاداتمان انعطافپذیری داریم».
پاسخ مغز به چالشهای باورها
در این مطالعه ۴۰ نفر که به گفته خود لیبرال بودند انتخاب شدند. دانشمندان پاسخ مغز آنها در زمان به چالش کشیده شدن باورهای آنها را از طریق MRI عملکردی بررسی کردند.
شرکتکنندهها در طول جلسههای تصویربرداری مغزی با ۸ گزاره سیاسی روبهرو شدند که به گفته خودشان شدت اعتقاد به این باورها مساوی شدت اعتقاد به ۸ گزاره غیرسیاسی بود. سپس ۵ ادعای متقابل که هر گزاره را به چالش میکشید نشان داده شد.
شرکتکنندهها شدت باور خود به گزاره اصلی را روی یک مقیاس ۱-۷ مشخص کردند. سپس دانشمندان اسکنهای مغزی را بررسی کردند تا مناطقی که بیشترین درگیری را در طول این چالشها داشتند مشخص کنند.
آزمودنیها وقتی با شواهد مخالف با گزارههای سیاسی مانند «قوانین مالکیت سلاح در آمریکا باید سختگیرانهتر باشد» روبهرو شدند، اعتقادات خود را خیلی تغییر ندادند اگر اصلاً تغییری در اعتقادت خود صورت میدادند.
اما دانشمندان متوجه شدند که وقتی موضوعات غیرسیاسی مانند «توماس ادیسون لامپ را اختراع کرد» به چالش کشیده شدند باورهای آنها یک یا دو درجه تضعیف شد. گزارههایی مانند «حدود ۷۰ سال قبل از ادیسون هامفری دیوی یک لامپ الکتریکی را به جامعه سلطنتی نشان داد.» که در جهت مخالف باور بود به آزمودنیها نشان داده شد که مقداری احساس شک ایجاد کرد.
این مطالعه دریافت افرادی که بیشترین مقاومت را در برابر تغییر باورها نشان دادند در مقایسه با دیگران فعالیت بیشتری در آمیگدال و کورتکس اینسولر (insular cortex ) داشتند.
فعالیت در این مناطق که برای هیجان و تصمیمگیری مهم هستند، ممکن است با نحوه احساس ما هنگام روبهرو شدن با شواهد مخالف باورهایمان ارتباط داشته باشد.
آمیگدال به طور خاص در ادراک تهدید و اضطراب نقش دارد. کورتکس اینسولر احساسهای بدنی را پردازش میکند و در مشخص کردن برجستگی محرکها دارای اهمیت است. این یافته با این ایده هماهنگ است ما وقتی احساس تهدیدشدن، اضطراب یا هیجانیبودن داریم به احتمال کمتری ذهن خود را تغییر میدهیم.



شبکه حالت پیش گزیده در هنگام استراحت هشیار مانند رویای روز و همینطور زمانی که فرد در مورد دیگران، یا خودش فکر می کند، به یادآوری خاطرات گذشته می پردازد یا برای آینده نقشه می کشد فعال است.
زمانیکه اعتقادات سیاسی به چالش کشیده شد فعالیت شبکه حالت پیشگزیده (Default Mode Network) افزایش یافت.
به گفته کاپلان این نواحی مغز با تفکر درباره کسی که هستیم و نوعی از نشخوار یا تفکر عمیق که ما را از اینجا و اکنون جدا میکند ارتباط دارند.
به گفته محققان این مطالعه همگام با مطالعهای که یکسال پیش انجام شد مشخص میکند که شبکه حالت پیشگزیده در تفکر سطح بالا در مورد باورها یا ارزشهای مهم شخصی دارای اهمیت است.
درککردن جایی که افراد احتمالاً ذهن خود را تغییر میدهند و چرایی آن یک هدف ضروری است. دانستن نحوه و گزارههایی که ممکن است افراد را قانع کند اعتقادات سیاسی خود را تغییر دهند میتواند کلیدی برای پیشرفت اجتماع باشد.
این یافتهها میتوانند به شرایط خارج از حوزه سیاست که شامل نحوه پاسخ مردم به اخبار جعلی است هم به کار برده شوند.
باید اقرار کنیم که هیجان در شناخت و نحوه تصمیمگیری ما در مورد آنچه درست و نادرست است نقش دارد. نباید انتظار داشته باشیم که کامپیوترهای بیطرف باشیم. ما ارگانیسمهای بیولوژیک هستیم.
منبع
https://www.sciencedaily.com/releases/2016/12/161223115757.htm