تعریف مشاوره:
مشاوره, حرفه یا حوزهای از دانش است که گستره بسیار وسیعی دارد و روز به روز در بین جامعه جایگاه رفیعتری به خود اختصاص میدهد. مشاوره مفهومی رایج, پراستفاده و درعین حال, پیچیده است. در مورد این اصطلاح تعاریف مختلفی ارائه شده است.
گلاسر: مشاوره فرایندی است که طی آن یک شخص (مشاور) به شخصی دیگر (مراجع) که درخواست کمک کرده است, یاری میرساند.
ایگن: مشاوره کمک کردن به مراحعان است, به مقداری که آنها بتوانند تجربهها و اعمال درونی خود را بیشتر از آنچه در ابتدا تصور میکردند, کنترل کنند.
پاترسون و ویلفل: مشاوره فرایندی تعاملی و دوجانبه است که به وسیلهی یک رابطه بی همتا بین مشاور و مراجع مشخص میشود و این رابطه موجب تغییر مراجع در یک یا چندتا از موارد زیر میشود:
۱-رفتار (تغییرات اشکار در شیوههای عمل, مهارتهای مقابلهای, مهارتهای تصمیم گیری یا مهارتهای ارتباطی).
۲-عقاید (شیوههای تفکر درباره خود, دیگران و جهان یا مسائل هیجانی مرتبط بااین ادراکات).
۳-سطح درماندگی و نگرانی هیجانی (احساسات آزاردهنده یا واکنش پذیری نسبت به استرسهای محیطی)
انجمن بریتانیایی مشاوره: اصطلاح مشاوره در برگیرنده کار با افراد و نیز رابطهای میداند که این رابطه ممکن است رشدی, حمایت در بحران, روان درمانبخش, راهنمایی بخش و یا مساله گشایی باشد. به نظر این انجمن, وظیفه مشاور و مشاوره, فراهم آوردن فرصتیجهت جستجو, کشف و روشن کردن شیوههای زندگی رضایت بخش تر و مدبرانهتر است.
انجمن مشاوره آمریکا: مشاوره شغلی است که برای پیشگیری, تشخیص و درمان اختلاف رفتاری, جسمانی, هیجانی و روانی در نظر گرفته شده است.
مشاوران به مردم کمک میکنند تا بر مشکل یا بحران خاصی غلبه کنند, همچنین مراجعان را یاری میدهند تا اهداف و غایتهایی را ایجاد کنند که سبک زندگی سالم و مناسبی را به آنها اهدا کنند.
تعریف خانواده:
شاید استباط شما این باشد که اصطلاح و کلمهی خانواده نیاز به تعریف ندارد, ولی با توجه به اینکه معناهای این اصطلاح در فرهنگهای مختلف متفاوت است, لذا ارائه تعریف این اصطلاح لازم و ضروری به نظر میرسد.
گلادینگ در مورد تعریف خانواده در فرهنگهای مختلف به سه تعریف اشاره میکند:
۱- خانواده متشکل از خویشاوندان خونی و نسبی است.
۲- خانواده مجموعهای متشکل از کسانی است که از لحاظ روانشناختی به هم مرتبط هستند.
۳- خانواده مجموعهای متشکل از افرادی است که در یک خانه و در مجاورت هم زندگی میکنند.
تعریف خانواده در فرهنگ لغت دانشگاهی مریم- وبستر خانواده به عنوان گروهی از افراد تعریف شده است که:
۱-از طریق اعتقادات مذهبی, فلسفی و … به هم پیوند خوردهاند.
۲- دارای اصل و نصب مشترک هستند.
۳- باهم زیر یک سقف زندگی میکنند.
۴-خانواده یک واحد زیستی-اجتماعی بنیادی در جامعه است که از دو یا چند نفر بزرگسال تشکیل شده است که باهم زندگی میکنند و در زمینه مراقبت و تربیت فرزندان با یکدیگر همکاری دارند.
تعریف مشاوره خانواده:
مشاوره خانواده یا خانواده درمانی, شکلی از مشاوره و درمان است که در آن, خانواده واحد درمان محسوب میشود و طی آن, رفتار و اعمال بیش از یک خانواده به صورت جداگانه یا مشترک مورد بررسی و مشاوره قرار میگیرد. از این حیث, وقتی مشاور یا درمانگر با یک والد و یک فرزند, هردو والد و یک فرزند یا هر آمیزه دیگری از اعضای خانواده کار میکند, درمان به عنوان خانواده درمانی یا مشاوره خانواده در نظر گرفته میشود.
مشاوره خانواده عموماً به شیوههای زیر عمل میکند:
۱- به دلیل اینکه خانواده به عنوان واحد درمان مورد رسیدگی قرار میگیرد نه اعضای آن به صورت به صورت جداگانه و فردی, لذا روی خانواده به عنوان بیمار انگشت میگذارد و آن عضوی که توسط خانواده به عنوان بیمار معرفی میگردد, به عنوان کسی در نظر گرفته میشود که آشفتگی و اختلال خانواده را منعکس میکند.
۲- اعضای خانواده بیشتر باهم ملاقات میشوند تا جداگانه
۳- تشخیص یک اختلال رفتاری یا هیجانی بر اساس مشاهده و بررسی خانواده به عنوان یک واحد انجام میگیرد.
۴- مفاهیم تشخیصی جدید مورد استفاده قرار میگیرند. در مشاوره خانواده, مفاهیم و نظریههای سنتی که کارکرد شخصیت را برای توضیح رفتار فرد توصیف میکنند, معمولاً برای تشخیص و درمان آسیب شناسی خانواده, نامناسب در نظر گرفته میشوند.
۵-مشاوره یا درمانگر بیشتر از اعضای خانواده با کل خانواده سروکار دارد. اگر مشاور خانواده را به عنوان یک واحد ملاقات کند, ولی با اعضای آن خانواده به صورت فردی وجداگانه سروکار داشته باشد, آن مشاور دیگر درگیر مشاوره خانواده نیست. مشاور باید خانواده را به عنوان یک واحد هیجانی و فیزیکی در نظر بگیرد.
۶- اهداف و روشهای درمانی, خانواده محور هستند. درمانگر یا مشاور اساساً به نتایج درمانی تا آنجایی که رفاه و آسایش کل خانواده تأمین شود, توجه دارد.
مقایسه مشاوره خانواده با مشاوره فردی
مشاوره فردی شکلی از مشاوره است که در آن فرد مراجعه کننده واحد درمان محسوب شده و به بافت اطراف آن به عنوان واحد درمانی توجه نمیشود, ولی مشاوره خانواده شکلی از مشاوره است که در آن واحد درمان, خانواده است. بین این دو شکل مشاوره و درمان در موارد مختلف نظیر تمرکز, مسئولیت, فرایند, محتوا و اهداف, تفاوت اساسی وجود دارد.
مقایسه مشاوره فردی و مشاوره خانواده
مشاوره خانواده (خانواده درمانی) | مشاوره فردی (درمان فردی) |
۱- تمرکز:
خانواده بیمار است. توجه اصلی بر فرایندهایی که در خانواده به عنوان یک گروه رخ میدهد, متمرکز است. |
۱- تمرکز:
فرد بیمار است. توجه اصلی بر آشفتگیهای درونی فرد است. |
۲- مسئولیت:
خانواده بیمار است. مشاور مسئول رفاه و آسایش کل خانواده است. نه آسایش یک فرد |
۲- مسئولیت:
مشاور مسئول فرد است. نشانههای بیماری فردهدف درمان است. |
۳-فرایند:
مشاور افراد را به عنوان اعضای یک گروه خانواده مورد بررسی قرار میدهد و رفتار آنها را به تعاملات سایر اعضای خانواده مرتبط میسازد |
۳-فرایند:
مشاور فرد را به صورت عمیق و اغلب جدای از محیط اجتماعی و ارتباط خانوادگی او مورد بررسی قرار میدهد |
۴- محتوا:
اینجا و اکنون و نیز شیوههایی که موجب دستیابی خانواده به عملکرد سالم میشوند, مورد تاکید است. در درمان روی تعاملات بین اعضای خانواده و معناهایشان تمرکز میشود فرایند و تعاملات خانواده توسط درمانگر و مشاور نشان داده میشوند و معانی آنها به همان شکلی که رخ دادهاند, مورد بررسی قرار میگیرند. موضوعات به وسیلهی خانواده آشکار و بی پرده با درمانگر در میان گذاشته میشود. |
۴- محتوا:
مشاورموضوع کنونی را با تجربیات گذشتهی مراجع مرتبط میسازد. از موضوعات تخیل, رؤیا و معانی آنها, کم و بیش به عنوان محتوای درمان استفاده میکند محتوای تخیل و رؤیا ممکن است مورد تعبیر و تفسیر قرار گیرد و به وسیله درمانگر با احساسات, نگرشها و رفتار مرتبط است. اغلب هویت بیمار یا مراجع از طریق بررسی یکپارچگیهای او که از تعارض بین نهاد و فراخود به دست میآید, توصیف میشود
|
۵- اهداف:
دستیابی به عملکرد اثربخش خانواده, بدون توجه به آسیب شناسی فرد درک فرد از خودش و سایر اعضای خانواده در ارتباط با یکدیگر برقراری تعاملات سالم بین اعضای خانواده |
۵- اهداف:
تشخیص, تحلیل و درمان اختلال یا بیماری فرد است. درک فرد از خودش به عنوان فردی یگانه و منحصر به فرد جستجو, بینش دهی و رهایی شخص از تعارضات سرکوب شده |
عوامل زمینه ساز پیدایش مشاوره خانواده
برای پیدایش هر حرفه, علم و شاخه علمی, تحولات متعدد و خاصی نقش زمینه سازی را ایفا میکنند که از آنها به عنوان عوامل زمینه ساز, خاستگاهها, منابع یا ریشههای آن علم یا حرفه یاد میشود. در ظهور و پیدایش مشاوره خانواده نیز پژوهشها و نقطه نظرهای مطرح شده در بسیاری از علوم نقشهای مهمی را ایفا کردهاند. “کار” خاستگاهها یا عوامل زمینه ساز پیدایش مشاوره خانواده را به شکل زیر تقسیم بندی کرده است:
۱- نهضتها (راهنمایی کودک, مشاوره ازدواج و درمان جنسی)
۲- رشتههای علمی (مددکاری اجتماعی, روان پزشکی, روانشناسی بالینی)
۳- گروه درمانی (تحلیل گروهی, گروههای مواجهه, روان نمایشی و گشتالت درمانی گروهی)
۴- سنتهای پژوهشی (پویاییهای گروه کاری, کارکردگرایی و نظریه نقش, ریشههای خانوادگی اسکیزوفرنی)
گلدنبرگ نیز عوامل زمینه ساز مشاوره خانواده را عبارت میداند از: روانکاوی- نظریه عمومی سیستمها- مطالعات مربوط به اسکیزوفرنی و خانواده- مشاوره زناشویی و راهنمایی کودک- گروه درمانی
روان کاوی فروید
مفاهیم اساسی نظریه روان کاوی فرویدعبارت اند از: کشمکش بین غرایز زندگی و مرگ, ساختار سه جزئی شخصیت, لایههای آگاهی, مکانیسمهای دفاعی, محرکهای ناخودآگاه و تاثیرشان بر رفتار, نقش اضطراب, رشد شخصیت در دورههای مختلف زندگی شامل مراحل دهانی, مقعدی, آلتی, نهفتگی و جنسی.
یکی از باورهای بنیادین فروید این بود که یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر شکل گیری شخصیت و رفتار انسان, روابط والد-کودک و تجارب زندگی خانوادگی است که او خصوصاً در ۵ یا ۶ سال اول زندگی کسب میکند. فروید در اوایل قرن بیستم به عنوان مشاور درمانی پدر یک کودک پنج ساله مبتلا به ترس مرضی و مورد مشهور هانس کوچولو مشغول به کار شد. فروید به پدر آن کودک توصیه کرد که در خانه جلسات بازی برای کودک برگزار کند و بعد طبق جلساتی به همراه پدر, به بررسی بازیهای کودک پرداخت. این مورد را میتوان یکی از ریشههای قدیمی و اصلی فرند درمانی دانست که در آن, از والدین به عنوان عاملان درمانی در درمان فرزندان استفاده میشود
بلاچر و لاپرپر مورد هانس کوچولو را از لحاظ فنی اولین مورد تاریخی روان کاوی کودک و خانواده درمانی محسوب کردند. ولی باید توجه داشا که فروید همچنان از درگیر کردن خانواده بیماران در درمان به دلیل ترس از مزاحمت پدیده انتقال بین بیمار و درمانگر, اجتناب میکرد.
روان شناسی فردی آدلر
آدلر به همراه فروید و یونگ, یاری دهندگان اصلی توسعه درمان مبتنی بر روان پویایی و روان کاوی به شمار میآیند. بعد از هشت تا ده سال همکاری, فروید و آدلر از هم جدا شدند. به نظر فروید, آدلر بدعت گذاری بود که او را ترک کرده بود. اختلاف اصلی آدلر با فروید بر سر عدم توافق آنها نسبت به ریشههای جنسی نوروزها بود. آدلر معتقد بود که انسانها به وسیله مسئولیت اجتماعی و نیاز به پیشرفت برانگیخته میشوند نه به وسیله غرایز ذاتی.
آدلر روی یگانگی شخصیت تاکید میمرد و معتقد بود که مردم میتوانندبه عنوان موجواتی کامل و یکپارچه درک شوند. به نظر آدلر, ما یک سبک یکتا و منحصربه فرد از زندگی را توسعه میدهیم که بیانی از اهدافمان است. ما بیشتر از آنکه به وسیله تجارب دوران کودکیمان شکل بگیریم, خودمان را میآفرینیم.
آدلر همان طور که ذکر شد, بیشتر روی انگیزههای انسان مثل عوامل اجتماعی و بین فردی تاکید میکرد و آنها را به عنوان منبع انگیزش انسان محسوب میکرد.
یکی از تاکیدات مهم آدلر, تاکید او بر منظومه خانواده بود. او معتقد بود که خانواده بر شخصیت فرد تأثیر فوق العاده ای دارد. او بیان داشت که هر فردی از طریق منظومه خانواده, دیدگاه منحصر به فردی درباره خود, دیگران و زندگی به وجود میآورد. او معتقد بود که خانواده در فرایند شکل گیری سبک زندگی و فرضیههای اساسی زندگی خود نقش مهمی را ایفا میکند. عواملی نظیر ارزشهای فرهنگی و خانوادگی, انتظارات نقش جنسی, و ماهیت روابط بین فردی همگی تحت تأثیر مشاهده کودک از الگوهای مراودهای در خانواده قرار دارند. ارزیابی و سنجش مشاوران آدلری مبنی بر بررسی منظومه خانواده قرار داد. در این بررسیها, جو خانواده, ترتیب تولد, رابطه والدین باهم و ارزشهای خانواده و خانواده گسترده و فرهنگ مورد توجه قرار میگرفت.
نظریه عمومی سیستمها
نظریه عمومی سیستمها یه وسیله لودویگ فون برتالانفی در دهه ۱۹۴۰ مطرح شد.. برتالانفی زیست شناسی یود که نظریه عمومی سیستمها را برای تعیین اصول کلی حاکم بر سیستمها وضع کرد.
این نظریه به عنوان چهارچوبی برای تجسم و مفهوم سازی ویژگیهای درحال تکوین ارگانیسمها و پدیدههای غیر زیستی مطرح شده است که نمیتوان آنها را بر اساس برآیند مکانیسمی ویژگیهای اجزای تشکیل دهندهشان توضیح داد. در نظریه عمومی سیستمها, ارگانیسم شکلی از زندگی است که از بخشها و فرآیندهای وابسته به هم تشکیل شده است که بین آنها تعامل متقابل وجود دارد.
در این نظریه, ارگانیسم زنده قسمتی از توالی سیستمهای بزرگتر (مثل خانواده, گروه, جامعه و ملت) در نظر گرفته میشود. هر سیستم مقداری استقلال از فراسیستمهایی که آن سیستم جزئی از آنهاست را دارا است, اما این استقلال فقط در محدودههای خاصی است که سیستم باید از آنها پیروی کند یا به آن تن دردهد. فردیت هر سیستم به وسیله مرزهای آن حفظ میگردد.
منبع: مشاوره خانواده, دکتر کیانوش زهراکار, دکتر فروغ جعفری
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.