ناتوانایی های یادگیری، مشکلی است که در یک یا چند فرآیند روانشناختی پایه وجود دارد و در درک یا استفاده از زبان گفتاری یا نوشتاری کودک اثر میگذارد. این تاثیر میتواند به صورت ناتوانی در شنیدن، فکر کردن، سخن گفتن، خواندن، هجی کردن، نوشتن یا حساب کردن ظاهر شود (به پژوه، ۱۳۹۱).
مشکلات یادگیری، عبارت است از یک اختلال عصب شناختی که توانایی های مغز را در زمینهی دریافت، پردازش، ذخیره کردن، بازیابی و پاسخگویی به اطلاعات تحت تاثیر قرار میدهد (به پژوه، ۱۳۹۱).
ناتوانایی یادگیری را باید تا زیر سن ۱۸ سالگی تشخیص داد.
هدف این اثر، تبیین ناتوانایی یادگیری و بهبود این ناتوانایی از طریق بازی درمانی است.
کرک و چالفنت (۱۹۸۴) معتقدند که مشکلات یادگیری را در دو دستة کلی میتوان قرار داد:
الف)مشکلات یادگیری رشدی: در توجه، حافظه، ادراک، تفکر، گوش کردن، توانایی های حسی حرکتی، زبان و گفتار.
ب) مشکلات یادگیری در امور آموزشگاهی: در خواندن، نوشتن، هجی کردن و حساب کردن.
او تعدادی از مشکلات یادگیری خاص را به عنوان ناتوانایی به رسمیت میشناخت؛ از جمله مشکل خواندن، مشکل نوشتن، مشکل ریاضی، مشکل زبان، مشکل فونولوژیک و لکنت زبان. اما DSM-5 تلاش کرده است، که بعضی طبقه بندی ها را عمومیتر کند تا بتواند جنبه های مختلف و متنوع مشکلات را طوری پوشش دهد که بر شروع آنها در کودکی تاکید شده باشد و این مشکلات از مشکلات مرتبط با سایر مشکلات (مثلا از مشکلات طیف اوتیسم) تفکیک شوند. به این ترتیب، مشکل یادگیری به مشکل یادگیری خاص تغییر نام و ماهیت داده و مشکل خواندن، مشکل نوشتن و مشکل ریاضی که هر یک قبلا یک مشکل مستقل و مجزا محسوب میشدند، اکنون به عنوان یک اسپسیفایر در مشکل یادگیری خاص گنجانده شده است. یعنی، از این به بعد مشکلی به نام مشکل خواندن، مشکل نوشتن، یا مشکل ریاضی نخواهیم داشت. مثلا، از این به بعد روانپزشکان و روانشناسان بالینی نخواهند گفت که این کودک به مشکل خواندن (دیسلکسیا) مبتلاست. در عوض خواهند گفت که به مشکل یادگیری خاص یا اسپسیفایر دیسلکیا مبتلاست (گنجی، ۱۳۹۲).
ملاک تشخیصی بر اساس DSM-5
ناتوانایی یادگيری براساس مشکلاتی در یادگيری و استفاده از مهارتهای اساسی تحصيلی زیر مشخص میشود که وجود حداقل یکی از آنها به مدت حداقل ۶ ماه ضروری است.
- خواندن نادرست یا آهسته و نيازمند تلاش زیاد.
- مشکل در درک و فهم آنچه خوانده میشود.
- مشکل در هجی کردن.
- مشکل در بيان نوشتاری.
- مشکل در تسلط بر مفهوم اعداد، واقعیت های عددی یا محاسبه.
- مشکل در استدلال ریاضی.
- مهارتهای اساسی تحصيلی پایين تر از انتظار.
در تشخیص این ناتوانایی به سه مسئله باید توجه داشت:
- مهارتهای اساسی تحصيلی فرد، پایين تر از انتظار است.
- آغاز اختلال در دروان تحصيل و تظاهر آن در دوره های بعدی است.
- ناتوانی های هوشی و سایر اختلالات دخيل نيستند.
الف) اختلال یادگیری با مشکل در خواندن:
- مشکل در صحت و دقت خواندن کلمه
- مشکل در ميزان و سيالی خواندن
- مشکل در درک مطلب خواندن
ب) اختلال یادگیری با مشکل دربیان نوشتاری:
- مشکل در صحت یا دقت هجی کردن
- مشکل در دستور زبان
- مشکل در وضوح یا سازمان بندی بيان نوشتاری
ج) اختلال یادگیری مشکل در ریاضیات:
- مشکل در درک اعداد
- مشکل در حفظ واقعیت های عددی
- مشکل در صحت و دقت یا سيالی محاسبه
- مشکل در دقت و صحت استدلال ریاضی
پیشگیری از ناتوانایی در سطح اولیه:
اگر چه کودکان خردسال پیش از دبستان که دارای ناتوانایی های یادگیری هستند، هنوز با فعالیت های جدی یادگیری رو برو نشده اند؛ اما اغلب نشانه هایی از مقدمات شکست تحصیلی را دارند. اگر این کودکان در طول سال های قبل از دبستان تشخیص داده شوند، میتوانند تحت آموزش لازم قرار گیرند(کمیته مشترک ملی ناتوانی های یادگیری،۲۰۰۵). آشکار است که هر چه سریع تر کودکان خردسال مبتلا به ناتوانی یادگیری را شناسایی کنیم، زودتر میتوانیم برنامه مداخله ای زود هنگام را برای کمک به آن ها شروع کنیم و مهمتر که میتوانیم از ناتوانایی های آنها پیشگیری کنیم(لرنر،۲۰۰۴).
- در این میان نقش مربیان بسیار اهمیت دارد. آموزش و آگاهی مربیان از نشانه های اختلال یادگیری و نقش حافظه فعال و ظرفیت حافظه فعال و تمریناتی که باعث رشد حافظه فعال میشود و جلوگیری از بیش باری حافظه فعال توسط مربیان بسیار اساسی است.
- تجهیز کردن معلم ها با آموزش مواد درسی بر اساس کارکردهای اجرایی
- آموزش معلم ها برای شناسایی و غربالگری اولیه بر اساس نشانه های رفتاری دانش آموزان دارای ضعف در حافظه فعال)عدم پیروی از دستورات،فراموش کردن تکالف روزانه…..)
- مناسب سازی محیط کلاس و خصوصا محتوای آموزشی
- استفاده از تکنیک هایی برای ساختارمند کردن اطلاعات. راهبردهای یادیار، نحوه ترسیم نمودار، تجسم سازی وتقطیع، مفهوم پردازی، رمز گذاری و…
پیشگیری ثانویه
- بعد از شناسایی و تشخیص و سنجش حافظه فعال طراحی پروتکل ارتقا حافظه فعال دیداری_فضایی و شنیداری و آموزش به دانش آموز، معلم و والدین
- ارایه رهنمود به معلمان مربوطه جهت تدریس به این دانش آموزان و مدیریت کلاس با توجه به ویژگی دانش آموزان(تجسم سازی ذهنی،رمز گذاری،سازماندهی و طبقه بندی اطلاعات و…..)
- مناسب سازی محتوای آموزشی با توجه به ظرفیت حافظه فعال، زمان و تلاش
- به ظرفیت و فضای حافظه فعال توجه کنیم.
- زمان:در افراد دارای حافظه فعال ضعیف میزان سرعت ارائه اطلاعات باید کمتر باشد و دستورات باید مرحله به مرحله انجام شود.
- تلاش:در اینگونه افراد استفاده از جملات ساده، واژگان کمتر ساختار ساده تر، کلمات ربط کمتر استفاده شود تا فرد دچار بیش باری درحافظه فعال نشود .
در ادامه تعدادی بازی آموزش داده میشود که با استفاده از آنها میتوان به بهبود اختلال یادگیری خاص کمک کرد.
الف) بازی های مربوط به اختلال یادگیری در ریاضیات
– مفهوم طبقه بندی در کودک باید نهادینه شده باشد و اگر نشده باشد میتوان دکمه ها را در سطلی ریخت و از کودک خواست تا آن ها را جدا کند.
– مانند شکل زیر مفهوم رنگ و اشکال را به کودک یاد داد.
– اعداد را روی یک کاغذ نوشته و از او بخواهیم تا با ماشین اسباب بازی اش همانطور که آنها را مینویسد از روی آنها حرکت کند.
ب) اختلال یادگیری در مشکل بیان نوشتاری
– کلمات را در کاغذی بنویسیم و از کودک بخواهیم با سیم یا کاموا روی آن ها را پر کند.
– در سینی که کف آن رنگی است، مقداری برنج یا آرد ریخته و از کودک بخواهیم تا کلمات را با انگشت در بین برنج یا آرد بنویسد.
– روی زمین با چسب کاغذی یا گچ کلمات را بنویسیم و از او بخواهیم روی آن راه برود . (همان مدلی که نوشته را مینویسیم، روی آن راه برود.)
ج)اختلال یادگیری در مشکل خواندن
– داستانی را برای کودک تعریف کنیم و در میان داستان مدام از کودک سوال شود .
– حروف را رنگی کنیم و سپس بخواند.
– باید متوجه شد که مشکل کودک چسباندن حروف به یکدیگر است یا خواندن خود حروف. سپس با توجه به نتیجه، باید تمرکز را بر حل آن مسئله معطوف ساخت.
منبع: مطالب فوق خلاصه شده ی کارگاه اختلال یادگیری خانم آزیتا محمدپور است.