نگرش را میتوان مجموعهای از عقیده و باور و هیجان و در واقع بخشی از ساختار شناختی دانست، که فرد با داشتن آنها به مسائل، اشیا، روابط، اتفاقات و …خوب یا بد و یا مثبت یا منفی نگاه میکند و یا جهان پیرامون را قضاوت میکند. قضاوت اصل اساسی نگرش میباشد. نگرش تحت تاثیر عواملی مثل خانواده، جامعه که در آن فرهنگها و سنن مختلف و حتی زبانهای مختلف در نگرش ایجاد اثر میکنند. نگرش همچنین سه جز مهم دارد که شامل بخش شناختی، عاطفی و رفتاری که به رفتارها و تجربههای گذشتهی فرد مربوط است. حسی که از قضاوت کردن (خوب یا بد) به ما دست میدهد باعث میشود اقدام به تشویق یا تنبیه افراد کنیم. بر اساس نگرش فرد در یک زمینهی خاص میتوان رفتار او را در آن زمینه پیش بینی کرد. در مواردی پیش میآید که در پیش داوریها و ارزیابیهای غیر منطقی، نگرشهای فرد موثر باشند .
هر چه انسانها به هم نزدیکتر شوند و رابطه و تعاملشان با یکدیگر بیشتر شود سطح و میزان قضاوتشان نسبت به هم بالاتر می رود. چرا که هر چه ارتباط بیشتر شود افراد جز هویت همدیگر قرار میگیرند، بنابراین حساسیتشان روی هم بیشتر خواهد بود. در زندگی اصولا هیچ رابطهای از رابطهی زن و شوهری نزدیک تر نیست.
همان طور که گفتیم این نگرشها هستند که باعث میشوند ما دیگران و رفتارها و روابطمان را مورد قضاوت قرار دهیم و بر اساس آن دیگران را تشویق یا تنبیه کنیم. طبیعتا در رابطههای نزدیک تر که قضاوتها بالاتر میرود این تشویق و تنبیه و مجازات یا پاداش هم بیشتر خواهد بود. زن و شوهر در طول زندگی در موقعیت های بسیاری در حال تشویق و تنبیه هم هستند.
واکنش نشان دادن افراد در مقابل قضاوت هایشان از موضوعات مختلف اجتناب ناپذیر است.
مسالهای که باعث گرفتن تشویق از همسر میشود همسو بودن نگرش دو نفر است و همین طور ناهمسویی نگرشها باعث گرفتن تنبیه از سوی یکدیگر است.
مواردی وجود دارد که ما بر اساس نگرش هایمان رفتار نمیکنیم و میان رفتار ما با هیجان هایمان تفاوت وجود دارد. در حقیقت زمانی که میان باورها و بخش شناختی ما با نگرش و بخش هیجانی ما تفاوت وجود دارد، نمیتوانیم با توجه به نگرشها رفتارها را پیش بینی کنیم.
نگرش در واقع از نظام ارزشهای افراد شکل میگیرد.
نگرش ما باعث قضاوت میگردد. این قضاوت میتواند خوب یا بد باشد. حسی که نگرش خوب ایجاد میکند، خوب و حسی که نگرش بد ایجاد میکند بد خواهد بود؛ که هر کدام منجر به رفتاری میگردد. به این صورت که حسی خوب ارائه تقویت را در پی خواهد داشت و حس بد ارائه ی تنبیه.
هم سو بودن نگرش زوج ها باعث میشود برای هر مورد تفاهم و شباهت چند پاداش از هم دریافت کنند و نتیجتا رابطهی بهتری داشته باشند(در مورد ناهمسویی نگرش ها میزان تنبیه به این صورت خواهد بود).
میتوان گفت هم سویی نگرشهای زوجین تعدادی پاداش خواهد داشت. پس حس خوب و خوشایندی در آنها ایجاد میکند که این حس خوب باعث علاقه مندی بیشتر در بین آنها میشود. این علاقه مندی کم کم تبدیل به دلبستگی و اضطراب جدایی میشود و در نهایت میان آنها عشق شکل میگیرد.
دو نفری که قصد ازدواج با هم را دارند در مسائل زیر نیاز به بررسی در تشابه نگرشهای خود در زمینه های مختلفی دارند، مثل:
یک. مذهب (برداشت از مذهب، انعطاف پذیری یا دگم بودن در مذهب)
دو. نگرش به جنس مخالف و در مورد ماهیت جنس زنانه (تفاوت های روان شناختی زن و مرد)
سه. قدرت (از نظر جنسیت، تحصیلات، مسائل مالی)
چهار. نقش هر کدام در زندگی
پنج. تفریح و ارتباط با دوستان
شش. روابط با خانواده ی همسر و خانوادهی خود(یکی از مواردی که ازدواج خوب را تضمین میکند)
هفت. توزیع سرمایه و درآمد و مسائل مالی
هشت. بچه دار شدن و شیوه های فرزند پروری
نه. نگرشهای سیاسی
و …