همهی افراد هرازگاهی اضطراب را تجربه میکنند؛ تعداد افراد کمی هستند که در طی یک هفته اضطراب یا این احساس که اوضاع خوب پیش نمیرود را تجربه نکنند. اختلالات اضطرابی وقتی رخ میدهند که شخصی سطح نامتناسبی از پریشانی، نگرانی، ترس یا استرس مکرر را در پی تحریکی هیجانی، تجربه میکند. تشخیص علت وجود اضطراب میتواند کلید درمان آن باشد. تعداد علل اضطراب و گسترهی آنها بسیار زیاد است در یکسر بازه عوامل روانشناختی مانند یادگیری و تاریخچه رشدی داریم و در سر دیگر عوامل زیستی مانند ژنتیک، ساختار مغز، کارکرد غدد و حتی ریز از آن، کارکرد نورونها و انتقالدهندههای عصبی را میتوانیم مطرح کنیم. در حیطه عوامل زیستی میتوان به شرایط پزشکی فرد، مصرف داروهای مجاز و غیرمجاز نیز اشاره کرد. در این مقاله سعی بر آن داشتهایم تا یک سری از عوامل را معرفی کنیم و نحوهی تأثیر آنها را نیز شرح دهیم.
اختلال اضطرابی چه فرقی با اضطراب دارد؟
هرکسی از چیزی میترسد. ممکن است صحبت کردن در برابر جمع ضربان قلب شمارا افزایش دهد یا تنها راه رفتن در تاریکی شب برای شما استرسزا باشد. همهی ما در یک نقطه یا نقاطی از زندگیمان، اضطراب را تجربه کردهایم. بااینوجود، مبتلابه اختلال اضطرابی بودن متفاوت است. اضطراب مزمن، فلجکننده است و میتواند فرد رنجیده را بیشازحد وحشتزده و عصبی کند تا حدی که فرد خانه را ترک کند.
طبق آمار انجمن اضطراب و افسردگی امریکا، حدود ۴۰ میلیون آمریکایی با اختلال اضطرابی ناتوانکنندهای زندگی میکنند. این افراد مبتلا از ضعف، حالت تهوع، گیجی، لرزش، مشکل در تنفس و تپش قلب رنج میبرند. در موارد شدیدتر فرد دچار تشنج میشود. بسیاری از افراد مبتلابه اضطراب از موقعیتهای اجتماعی به دلیل ترس از قضاوت، خجالت یا تحقیرشدن، اجتناب میکنند. برخی دیگر از کابوسهای شبانه مکرر یا فلاشبکهای مربوط به حادثهای تروماتیک درگذشته، رنج میبرند.
برای اینکه اضطراب خود را بهتر بشناسید پیشنهاد میشود مقاله شناخت اضطراب را بخوانید
علت اختلالات اضطرابی چیست؟
در پاسخ این سؤال که چه چیزی باعث اختلالات اضطرابی در برخی افراد میشود، پاسخ دقیقی وجود ندارد، اگرچه پژوهشگران یک سری از فاکتورها را معرفی کردهاند که ممکن است دخیل باشند؛ مانند بسیاری از مشکلات سلامت روان، علت اختلالات اضطرابی ترکیبی از فاکتورهای زیستی، جسمانی و تجربههای چالشبرانگیز زندگی است؛ از این موارد میتوان مثالهای زیر را مطرح کرد:
- رویدادهای استرسزا یا تروماتیک زندگی
- تاریخچه خانوادگی از اختلالات اضطرابی
- معضلات رشدی در دوران کودکی
- الکل، داروها یا مواد غیرمجاز
- سایر مشکلات پزشکی یا روانپزشکی
فاکتورهای روانشناختیِ اضطراب:
دو مکتب فکریِ مهمی که تلاش کردند تأثیرات روانشناختی بر اضطراب را توضیح دهند یکی مکتب شناختی است و دیگری مکتب رفتاری. درک و فهم این تئوریها به درک درمان شناختی رفتاری نیز کمک میکند که البته خارج از این بحث است. راه سومی که از طریق آن میتوان به علت روانشناختی اضطراب نگاه کرد، تئوری رشد است، این تئوری در جستجوی این است که تجربیات اضطرابی ما را با نگاه کردن به آنچه ما در دوران کودکی آموختهایم، بفهمد.
تئوری شناختی و اضطراب
خطر بخشی از زندگی است. برای محافظت از ما، تکامل بهصورت ژنتیکی ما را آماده کرده است تا از خطر بترسیم. ما میدانیم که باید از حیوانات وحشی اجتناب کنیم و در ارتفاعات مراقب باشیم. اگرچه، تئوری شناختی مطرح میکند که افراد با اختلالات اضطرابی مستعد بیش برآوردی خطر و عواقب آن هستند. برای مثال، ممکن است افراد خطر ناشی از حیوان خاصی مانند عنکبوت یا مار را بیشتر از مقدار واقعی آن برآورد کنند. آنها به بدترین سناریو ممکنه فکر میکنند، اینکه مار ممکن است آنها را نیش بزند و مسمومشان کند درصورتیکه ممکن است آن مار کاملاً بیخطر باشد. این مسئله به اغراق کردن یا فاجعهبار پنداشتن معروف است و در بین افراد با اضطراب شایع است.
افرادی که خطر را بیشبرآورد میکنند، تمایل دارند از موقعیتهایی که آنها را در معرض ترس میگذارد، اجتناب کنند. برای مثال، افرادی که از پرواز میترسند، از تمامی سفرهایی که نیازمند پرواز هوایی هستند، اجتناب خواهند کرد. این رفتارها به رفتارهای امن معروف هستند چون باعث میشوند که فرد اضطراب کمتری را احساس کند. اگرچه، وقتی از موقعیتهای اضطراب زا اجتناب میکنیم، ترسها تقویت میشوند. تئوری شناختی مطرح میکند که اگر افراد از چیزی که میترسند، اجتناب نکنند، ترس کاهش پیدا خواهد کرد، چون این موقعیت به آنها این فرصت را میدهد که بفهمند موقعیت آنقدری که آنها باور دارند، خطرناک نیست.
تئوری رفتاری و اضطراب
تئوری رفتاری مطرح میکند که افراد یاد میگیرند که در طی یک رویداد استرسزا یا آروماتیک با نشانههای خاص، احساس ترس کنند؛ مثل مکان، صدا یا احساسی خاص. وقتی نشانهها دوباره اتفاق میافتند، باعث میشوند که ترس دوباره تجربه شود. یکبار همراهی بین ترس و نشانه (سر نخ)، تداعیِ خودکار، سریع و خارج از کنترل آگاهانه را باعث میشود. قبل از اینکه بفهمیم خطر نزدیک است، ترس را احساس میکنیم. این نشانهها میتوانند درونی یا بیرونی باشند.
مثالی از نشانه بیرونی میتواند بوی خاصی باشد که در حین یک رویداد استرسزا حس شده باشد. وقتی این بو حس شود (حتی اگر در آن زمان خطری وجود نداشته باشد)، فرد رویداد استرسزا را به یاد میآورد و میترسد. نشانگان درونی مانند تپش قلب نیز ممکن است باعث ترس شوند، اگر در طی رویداد استرسزایی ضربان قلب فرد افزایش پیداکرده بوده باشد. بعدها، وقتی قلب فرد در طی یک روتین ورزشی با سرعت بتپد، ممکن است احساس ترس ظاهر شود.
افراد مبتلابه اختلالات اضطرابی ممکن است در اجتنابشان پیش روی کنند. نشانگان اصلی ممکن است به نشانگان مشابهی تعمیم پیدا کنند، یک رویارویی بد با یک نژاد از سگها ممکن است به اجتناب از تمامی سگها تعمیم پیدا کند. وقتی افراد از چنین نشانگانی اجتناب میکنند، ممکن است احساس امنیت بیشتری کنند اما در مدت طولانیتر، این رفتارهای اجتنابی، اضطراب تداعی شده با نشانگان را افزایش میدهند. اجتناب از فرایند خاموشی (فرایندی برعکس یادگیری تداعی)، جلوگیری میکند. خاموشی فقط زمانی رخ میدهد که فرد در محیطی امن با نشانگان مواجه شود.
تئوری رشدی و اضطراب
طبق تئوری رشد، روشی که کودک از طریق آن رویدادهای زندگی را تفسیر و پیشبینی میکند با مقدار اضطرابی که در زندگیاش تجربه میکند، مرتبط است. مقدار احساس کنترلی که افراد در طی زندگیشان تجربه میکنند بهشدت با مقدار احساس اضطرابی که تجربه میکنند، مرتبط است. بازهی احساس کنترل از احساس کنترل کامل (هر اتفاقی که رخ میدهد فرد از پس آن بر خواهد آمد) تا احساس عدم اطمینان و درماندگی در برابر اتفاقات پیشروی زندگی، گسترش مییابد. افرادی که احساس میکنند زندگی خارج از کنترل آنهاست، احتمالاً ترس و اضطراب بیشتری را تجربه میکنند. برای مثال، این افراد ممکن است احساس کنند که هیچ مقداری از آمادگی یا شایستگی در برابر مصاحبهی کاری پیش رو به آنها احساس کنترل نخواهد داد و آنها با ترس از رد شدن در مصاحبه حاضر خواهند شد.
فاکتورهای زیستی و اضطراب
علل و تأثیرات زیستی اختلالات اضطرابی شامل مشکلاتی در شیمی، فعالیت مغز، ژنتیک، علل روانپزشکی و سوءمصرف مواد، است.
تنظیم شیمی مغز
تحقیقات ارتباطی بین اضطراب و مشکل در تنظیم مقدار انتقالدهندههای عصبی یافتهاند (انتقالدهندههای عصبی، پیامبرهایی هستند که سیگنالها را بین سلولهای مغزی منتقل میکنند). سه انتقالدهنده عصبی مهم در اضطراب نقش دارند: سروتونین، نوراپینفرین و گابا.
سروتونین
سروتونین در تنظیم خلق، خشم، تکانشها، خواب، دمای بدن و درد نقش دارد. برخی داروها برای درمان اختلالات اضطرابی، سطح سروتونین در دسترس برای انتقال پیام را افزایش میدهند.
نوراپینفرین
نوراپینفرین در پاسخ جنگ یا گریز، تنظیم خواب، خلق و فشارخون، نقش دارد. استرس حاد، ترشح نوراپینفرین را افزایش میدهد. در افراد با اختلالات اضطرابی، به خصوص افراد با اختلال وحشتزدگی، به نظر میرسد که سیستم ترشح نوراپینفرین، به صورت ضعیفی تنظیم میشود. برخی داروها به تنظیم مقدار نورواپینفرین در دسترس برای انتقال پیام کمک میکنند.
گابا
گابا در راهاندازی، ادامه آرامسازی، خواب و جلوگیری از هیجانزدگی زیاد، نقش دارد. داروهایی که به نام بنزودیازپینها معروفند، فعالیت گابا را افزایش میدهند و در آرامسازی تأثیر دارند.
تغییرات در فعالیت مغز
تکنیکهای تصویربرداری جدید به محققان این فرصت را میدهند که فعالیت بخش خاصی از مغز را در افراد با اختلالات اضطرابی، مطالعه کنند. مثالهایی از یافتههای این تحقیقات به شرح زیر است:
- ناهنجاری در جریان خون مغزی و متابولیسم آن و همچنین ناهنجاریهای ساختاری (مانند آتروفی) در لوبهای پیشانی، پسسری و گیجگاهی.
- فعالیت سروتونین، نوراپینفرین و گابا در سیستم لیمبیک که حافظه، اضطراب و پاسخهای به ترس را کنترل میکند، غالبا مسئول اضطراب مربوط به آینده است.
- فعالیت در هسته لوکوس سرلوئوس (با تعداد زیادی از نورونهای نوراپینفرین) و هستههای مدین راف (با تعداد زیادی از نورونهای سروتونین)، به نظر میرسد که در ایجاد حملات وحشتزدگی مؤثر باشند.
- فعالیت در سیستم نوراپینفرین در بدن و در مغز نشانگان اضطراب مانند قرمز شدن، عرق کردن و تپش قلب را ایجاد میکند که این خود باعث گوشبهزنگ بودن (برانگیختگی) میشود؛ همچنین این نشانگان با ایجاد فلاشبک در افراد با اختلال استرس پس از سانحه مرتبط است.
فاکتورهای ژنتیکی
تحقیقات نشان میدهد که فاکتورهای ژنتیکی در رشد و توسعه اختلالات اضطرابی نقش دارند. اگر فامیلی مبتلابه اختلالات اضطرابی دارید، احتمال اینکه شما هم دچار این اختلالات شوید، وجود دارد. این شیوع در خانوادههایی که عضوی با اختلال وحشتزدگی دارند بیشترین مقدار را دارد؛ تقریباً نیمی از افراد مبتلابه حملات وحشتزدگی حداقل یک خویشاوند مبتلا رادارند.
فاکتورهای دارویی
الکل، داروها و مواد غیرمجاز
استفاده از برخی مواد ممکن است نشانگان اضطراب را کاهش دهد،
مواد اکثراً با اضطراب فراگیر یا نشانگان حملات وحشتزدگی در ارتباطاند، شامل: کافئین، مواد غیرمجاز مانند کوکائین و داروهای تجویزی مانند ریتالین.
شرایط پزشکی
یک سری از شرایط پزشکی میتوانند باعث ایجاد نشانگان اضطراب شوند و درنتیجه به اختلالات اضطرابی منتهی شود. برای مثال، هردوی نشانگان حملات وحشتزدگی و اضطراب فراگیر میتواند ناشی از شرایط پزشکی باشند بهخصوص آن دسته که مربوط به غدد، قلب، ششها یا مغز هستند. اغلب، درمان پزشکی، نشانگان اضطراب را کاهش میدهد.
در کودکان، نشانگان وسواس اجباری ممکن است در پی عفونتهای استرپتوکوکی رخ دهد. نشانگان وسواس جبری، همچنین ممکن است درنتیجه دیگر سندرومهای عفونی و دژانراتیو که سیستم اعصاب مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهند، رخ دهد، اما این مورد نادر است.
پیشنهاد میشود مقاله برای فرزند مضطربم چه کنم؟ را بخوانید.
افتادگی دریچه میترال (نوعی از شرایط قلبی که دریچه قلب بهطور مناسب کار نمیکند) با اختلال وحشتزدگی در ارتباط است اما مدرکی دال به این قضیه وجود ندارد.
شرایط روانپزشکی
افراد با اختلالات روانپزشکی اغلب نشانگان اضطراب نیز بروز میدهند. برخی اوقات این نشانهای از اختلالی دیگر است، اختلالاتی مانند افسردگی یا سایکوز که درجه اضطراب فرد را بالا میبرد. در این موارد، ممکن است فرد تشخیص اختلال اضطرابی نگیرد.
افرادی که تشخیص اختلالات اضطرابی میگیرند، ممکن است اختلالات دیگری نیز داشته باشند؛ اغلب، اینها از دیگر انواع اختلالات اضطرابی یا مصرف مواد یا افسردگیاند. ۳/۲ افراد مبتلابه حملات وحشتزدگی، دورهای از افسردگی اساسی را در نقطهای از زندگیشان خواهند داشت. وقتی افسردگی در فردی مبتلابه اضطراب رخ میدهد، ما با نگرانی مهمی روبهرو هستیم چون ترکیب این دو مشکل، ریسک خودکشی را افزایش میدهد.
دیگر فاکتورها
مطالعات نشان داده، افراد مضطرب، الگوی تنفسشان غیرمعمولی است این الگو بازهای از تعداد تنفس بالا تا نگهداشتن نفس را شامل میشود؛ این طرز نفس کشیدن، منجر به نشانگان بیشتری میشود (مثلاً، سرگیجه، گیجی و شاید غش کردن) و احساس اضطراب را نیز افزایش میدهد. تکنیکهای آموزش دوباره تنفس میتواند به این افراد کمک کند تا با نشانگان اضطراب مقابله کنند یا آنها را مدیریت کنند.
بهطورکلی در تجربه اضطراب و شدت تجربه آن عوامل متعددی دخیل است، شاید شما طی حادثهای مضطرب شدهاید و این ویژگی در شما باقیمانده و یا نه علت اضطرابتان ژنتیکی است. هر چه هست شما تنها نیستید. افراد زیادی دچار این پدیدهاند و مطالعات زیادی در این حوزه صورت گرفته، اگر احساس میکنید نشانگان روانشناختی یا جسمانی اضطراب در شما بهاندازهای پیشرفت کرده که کارکرد روزانهتان مختل شده، پیشنهاد ما مراجعه سریع به یک روانشناس کاربلد است.
اگر اضطراب شما در حد اختلال در کارکرد روزانه نیست و تمایل دارید که این احساس را کمتر تجربه کنید، منتظر باشید، در آینده مطالب مفید بیشتری درباره اضطراب و نحوه برخورد با آن برایتان خواهیم نوشت؛ اما همواره همراهی یک روانشناس کاربلد توصیه ما به شماست.
با ما باشید.
پیشنهاد برای مطالعه: با کمک به دیگران اضطرابمان را کاهش دهیم
منابع:
https://www.medicalnewstoday.com/articles/323456.php
https://www.apibhs.com/blog/2016/8/23/how-anxiety-develops
https://www.camh.ca/-/media/files/guides-and-publications/anxiety-guide-en.pdf
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.