این مقاله قسمت دوم از مقاله روشهای صحیح تربیت فرزندان است که شمابرای اطلاعات بیشتر میتوانید بخش اول مقاله در اینجا بخوانید.
فصل سوم راههای دیگر بهجز تنبیه
گاهی آنقدر از رفتار کودکان خسته میشویم که تنها راه را در تنبیه آنها میبینیم. ابتدا با زبانهای متفاوت و صبوری تلاش میکنیم تا به آنها اشتباهاتشان را تذکر دهیم اما کودکان هم بهنوبه خود فراموشکارند و نگرانیهای والدین را درک نمیکنند. در این فصل میخواهیم راههای بهتر و با ثمر تری از تنبیه را ارائه دهیم.
اصلاً چرا تنبیه میکنیم؟
تاکنون از خودتان پرسیدهاید که چرا بچهها را تنبیه میکنیم؟ مثلاً از مشاهده تلویزیون، خوردن شام، رفتن به تفریح، خرید وسیلههایی که دوست دارند منع میکنیم؟
جوابهایی که بعضی از والدین دادند از این قبیل بوده:
- چون فرزندانم مرا نادیده میگیرند.
- چون تنها چیزی هست که بچهام میفهمه.
- چون قدرتم را از دست میدهم.
وقتی بچهها را تنبیه میکنیم، آنها با خود چه فکر میکنند؟
از چند کودک در مورداحساسشان وقتیکه والدین آنها را تنبیه میکنند سؤال شد. پاسخ آنها در زبر نوشتهشده است:
- از مادرم متنفر میشوم.
- من با خودم خیال میکنم که یک روز بیمار میشوم و آنها به خاطر کاری که با من کردهاند متاسفخواهندشد.
- آنها خیلی بدجنس هستند، نشانشان خواهم داد که بازهم این کار را خواهمکرد ولی این بار آنها مرا نخواهند گرفت.
اصلاً چرا تنبیه نکنیم؟
چون تنبیه کردن نتیجه عکس دارد؛ وقتی کودکان را تنبیه میکنیم آنها برداشت میکنند که تاوان اشتباهشان را پرداختهاند و حالا نباید احساس گناه و پشیمانی کنند. برای همین اصلاً حس بدی ندارند که دوباره آن اشتباه را انجام دهند. منظورمان این نیست که باید احساس گناه را به کودکان انتقال دهیم تا پی به اشتباهاتشان ببرند. منظور این است که باید بدانند؟
همچنین با تنبیه کودکان، والدین راه درست حل مسئله و روبرویی با عواقب طبیعی را از کودک میگیرند؛ درحالیکه بهترین راه آموزش اشتباهات به کودکان، روبرویی با عواقب طبیعی است. درواقع وقتی طبیعت کودکان را مجازات میکند آنها به والدین بدبین و بد حس نیز نخواهند شد.
بهجای تنبیه چه کار کنیم؟
۱- راهی را پیشنهاد کنید که فرد رفتار بهتری داشته باشد
۲- نشان دادن ناراحتی شدیدمان
۳- بیان انتظاراتمان
۴- نشان دادن راهی به کودک برای جبران اشتباه
۵- دادن امکان انتخاب
۶- اقدام کردن
خیلی اوقات راهحلهای فوق را اجرا میکنیم اما بچهها روی اشتباهاتشان خیلی مصممترند! وقتی این اتفاق میافتد خیلی بهتر است که با خود بچهها صحبت کنیم. صحبت کردن در مورد مشکلات را میتوان با کودکان از ۳ سال و نیمگی شروع کرد.
گام اول: در مورد احساسات و نیازهای کودک صحبت کنید.
گام دوم: در مورد احساسات و نیازهای خود صحبت کنید.
گام سوم: فکرهای هردوتان را رویهم بگذارید تا راهحل مناسبی بیابید.
گام چهارم: تمام راهها را بنویسید و همه را بررسی کنید.
گام پنجم: نتیجه گیری.
بعضی کودکان از مکالمههای رودررو مثل بال لذت نمیبرند و بهتر است برای آنها از نامه مکتوب استفاده کنیم. در ادامه مثالی از آن ارائهشده.
جانی عزیز؛
من با نظر تو در حل مشکل… موافقم.
تو شاید احساس کنی که… .
من هم احساس میکنم که… .
در صورت یافتن راهحل مناسب من را هم در جریان بگذار.
متشکر، مادرت.
فصل ۴ تقویت حس استقلال
استقلال در کودکان به چه معناست؟
اگر از قدیمیها بپرسیم، بهترین مادر کیست احتمالاً پاسخ میدهند مادری که نگذارد آب در دل فرزندش تکان بخورد! یا فلانی بهترین مادر است؛ چهکارهایی که برای فرزندانش نکرده است! قطعاً باور و عمل به اینکه کودکان را مسئول جزئیات زندگیشان بدانیم یک انقلاب فکری است!
یکی از مهمترین اهداف والدین امروزی ایجاد حس استقلالطلبی در کودکان است؛ یعنی به آنها کمک کنیم تا بدون حضور والدین نیازهای خود را برطرف کنند.
چرا باید به کودکان مان استقلال را آمورش دهیم واگذاریم تا حس استقلال را تجربه کنند؟
والدین گاهی احساس میکنند که باید فرزندانشان را همانند خودشان تربیت کنند و از کودکشان، نمونهای مثل خودشان بسازند. این حرف بوی این را میدهد که گاهی والدین فراموش میکنند که کودکان انسانهای واقعی هستند که خصوصیات و رفتارها و تمایلات متفاوتی از والدین دارند.
والدین همیشه نمیتوانند در کنار کودکان باشند و فراموش نکنید بزرگسالانی که توانایی تصمیمگیری مستقل ندارند و از کمبود استقلال رنج میبرند، نتیجه این تربیت است.
چراگاهی ناخواسته، استقلال را از کودکان مان گرفتهایم؟
یکی از معلمین مهدکودک داستانی واقعی را نقل میکند دراینباره که چطور مادری تلاش میکرد تا کودکش را متقاعد کند که پسر او بدون وجود فرزندش نمیتواند در کلاس بماند:
۵ دقیقه بعد از اینکه مادر کلاس را ترک میکند معلم مشاهدهمیکند که جاناتان نیاز به توالت دارد اما از رفتن به توالت خودداری میکند. وقتی معلم علتش را میپرسد پاسخ میدهد: چون نمیتوانم شلوارم را خودم بالا بکشم! پس از اینکه
معلم به او توضیح میدهد و او این کار را بهتنهایی انجاممیدهد، وقتی به خانه میرسد با خوشحالی برای مادرش تعریفمیکند که امروز بهتنهایی به توالت رفته و در کمال ناباوری مادر ناراحت میشود!
به نظرتان چرا؟ پاسخ این است که احتمالاً مادر برای اولین بار درزمینهٔ پرورش فرزندش احساس بیهودگی کرده و از اینکه قراراست کودکش وابستگیاش نسبت به مادر کاهش یابد رضایت ندارد.
علت بعدی گرفتن این استقلال از کودکان این است که گاهی برای ارضای حس استقلالطلبی، لازم است والدین زمان بسیاری را صرف یک کار بسیار ساده بکنند. مثلاً دقایق بسیاری را معطل بمانند تا کودک خودش دکمه لباسش را ببندد.
خیلی اوقات تلاش برای ارضای این نیاز در کودکان موجب ببیشترشدن زحمات والدین خواهد شد و نتیجتاً والدین بهصورت ناخواسته از انجام خیلی از کارها صرفنظر میکنند.
چگونه میتوانیم از کودکانمان افرادی مستقل بسازیم؟
تنها کاری که لازم است این هست که به آنها یاد دهیم که عهدهدار مسئولیتهای خود باشند و با مشکلات خود بهصورت شخصی باید دستوپنجهدار. البته گفتن این کار بسیار ساده است اما آموزشش سخت! همانطور که در پرسش قبل گفتیم، آموزش این مهارتها به کودکان نیازمند صبر بالا و وقت گزاری بالا هست. اینکه والد ده دقیقه صبر کند تا کودکش بند کفشش را ببند بهظاهر کار آسانی است اما در تمام شرایط امکانپذیر نیست.
راههای پیشنهادشده برای آموزش این مهارت به کودکان چنین است:
- به فرزندان حق انتخاب دهیم.
اگر برای انجام کاری به آنها حق انتخاب دهیم بیشت مواقع تمایل آنها را بیشتر میکنیم:
همچنین میتوان راه سومی را به آنها ارائه کنیم:
”میبینم که خوردن دارو برات خیلی سختِ. می شه یا با آبمیوه خورد یا آبمعدنی. خودت نظر دیگه نداری؟”
- نسبت به مشکلات فرزندان بیتوجه نباشیم و به آنها احترام بگذاریم.
بعضی از والدین فکرمیکنند هنگامیکه به فرزند خود بگوییم این کار خیلی آسان است؛ درواقع او را تشویق کردیم. درحالیکه به او هیچ لطفی نکردیم. چون اگر او این کار را انجام دهد، با خودش فکرمیکند کار بزرگی نکرده و چندان رضایتی پیدا نخواهد کرد و اگر هم نتواند انجام دهد با خود میگوید چقدر ناتوان است و از انجام کاری چنین ساده برنیامده.
بهعکس اگر به او بگوییم این کار آسانی نیست و در کنارش بنشینیم و به او کمکی کمک غیرمستقیم بکنیم، به او این پیام را دادهایم که اگر انجام دهد، کار سختی انجامداده و نتیجتاً احساس رضایت میکند و اگر نتواند انجامدهد هم اعتمادبهنفس او دچار مشکل نمیشود.
در جملهبندیمان در کمک کردن غیرمستقیم به کودکان بهتر است از عبارتهای “بعضیاوقات بهتر است…” یا فکر نمیکنی…؟” استفاده کنیم. چون اولاً استقلال را همچنان حفظ میکند و در ثانی به ما کمک میکند تا احساس بیلیاقتی را از کودک دور کنیم. مثلاً بعضیاوقات بهتر است از پاشنهکش استفاده کنیم.”
حواسمان باشد که نگوییم این کار برای تو مشکل است چون برای کودک سؤال میشود چرا برای من؟ یعنی برای بقیه سخت نیست.
- زیاد از حد سؤال نکنیم.
زیاد سوالپرسیدن موجب ایجاد گارد دفاعی در کودک میشود که نتیجتاً پاسخهایش به ما “نمیدانم ” یا “تنهایم بگذار!” باشد.
عموماً فکر میکنیم برای شروع صحبت با بچهها سؤال “خوش گذشت؟” پرسش مناسبی است؛ اما اینطور نیست! این حس را القا میکند که کودک با انجام کارهای روزمره حتماً باید به او خوش بگذرد و اینکه خوش نگذشته اتفاق مطلوبی نیست و ناامید شود و همچنین احساس کند اگر بگوید خوش نگذشته موجب ناراحتی والدین خواهد شد و آنها را نیز ناامید خواهد کرد و ازاینجهت خودش را سرزنش کند.
- برای پاسخ سؤالات عجله نکنیم.
علت واضح است! وادار کردن کودکان به فکر کردن موجب تکامل آنها میشود.
- کودکان را تشویق کنیم که از منابع خارجی کمک بگیرند.
- امید آنها را ناامید نکنیم.
یکی از لذتهای آدمی، خیالپردازی است. با ناامید کردن آنها از فردایشان، این لذت را از آنها میگیریم.
اشتباهات رایج در گفتگو با کودکان
۱- هرگز راجع به کودکان در مقابلشان صحبت نکنیم.
“او عاشق مردم است، همه او را دوست داند.”
“ناراحت نشوید؛ او خجالتی است.”
۲- اجازه دهیم کودک خودش در جمع پاسخ دهد.
“آیا مسعود، خواهر کوچکش را دوست دارد؟” والد نباید پاسخ دهد و باید بگذارد مسعود خودش پاسخ دهد.
۳- به کودکان مدام نصیحت نکنیم!
راههای نصیحت کردن مؤثر
۱-به آنها کمک کنیم احساسات خود را درست تشخیص دهد و سپس با توجه به هیجانهایشان کمک کنیم تا نتیجه درست را بگیرد.
۲- مشکل را بهصورت پرسش مطرح کنیم تا دقیقتر مشکلش را متوجه شود و نظم فکری پیدا کند.
۳- منابعی که به کمک آنها میتواند پاسخ موردنظرش را پیدا کند به او بگوییم.
۴ – لازم است که کودک نظر والدین را بداند و نهایتاً خودش تصمیم بگیرد و عواقبش را بپذیرد. در جملهبندیهایمان باید اینگونه عمل کنیم که بگوییم ” نظرت در مورد اینکه فلان کار را بکنیم چیست؟” یا فکر میکنی فلان کار را کنیم خوب است؟”
۴- بیشازحد از کلمه “نه ” استفاده نکنیم. (ویراستار محترم، این مورد ۴ ام اشتباهات رایج در گفتگو با فرزندان است.)
جایگزینهای “نه ” چیست؟
۱- دادن اطلاعات
کودک: مامان می شه شب اینجا بخوابم؟
مادر: (در عوض نه گفتن) ما فردا میخوایم بریم مدرسه و وسایلمون همراهمون نیست اینجا!
۲- پذیرش اطلاعات
کودک: مامان من دوست دارم شب اینجا بخوابم.
مادر: مثلاینکه خیلی بهت اینجا خوشمیگذره و دوست داری شب اینجا بمونی!(درحالیکه دست کودک را میگیرد) خیلی سخته ترک کنیم اینجا رو.
۳- زمانی که امکان استفاده از “بله ” است، از آن استفاده کنیم.
کودک: می شه برم بازی کنم؟
مادر: بله اما بعد شام.
۵- مدتی روی موضوع فکر کنید.
کودک: مامان می شه با دوستام برم کمپ؟
مادر: بذار در موردش فکر کنم.
این گفتگو به کودک این حس را میدهد که مسئله موردبحث مهم تلقی شده و نیازمند صرف زمان است.
فصل ۵تحسین
اصلاً چرا باید تحسین کنیم؟
نتایج پژوهشها گزارش میدهد کودکانی که در خانواده خیلی تحسینمیشوند و مورداحترام هستند، در مورد تواناییهای خود در تردید هستند و بهعکس کودکانی که در محیط خانه مورد تحقیر واقع میشوند، برای مبارزه در دنیای خارج بیشتر تکاپو میکنند. همین نتیجه اثبات میکند که لزومی ندارد کودکان را زیاد تحسین کنیم! مسئله مهمی در مطلب فوق وجود دارد و آن این است که کودکان اگر در مسیری تلاش کنند که در حیطه توانمندی آنها نیست، اعتمادبهنفس آنها خدشهدار میشود. پس نتیجهگیری میکنیم اگر آنها را در مسیر درست تحسین نکنیم در مسیرهایی تلاش خواهند کرد که موجب شکست دوباره و دوبارهشان میشود.
گاهی اوقات در حین تحسین کردن، سو برداشت رخ میدهد:
تحسین ممکن است به انکار منجر شود
- همیشه خیلی خوب لباس میپوشی!
- باید یک ساعت پیش منو میدیدی!(انکار)
تحسین ممکن است تهدیدآمیز باشد.
تحسین ممکن است موجب نگرانی شود.
- تو خیلی خوب توپ پرتاب میکنی.
- (کودک با خودش فکر کند) نکنه نتونم خوب پرتاب کنم و ازم ناامید شه!
تحسین ممکن است به زرنگی تبدیل شود
- تو کیکهای خوشمزهای درست میکنی و این عالیه!
- (کودک با خودش فکر کند) نکنه منظورش اینه که من باز براش کیک درستکنم؟
چگونه درست تحسین کنیم؟
خیلی از والدین وقتی کودکشان کار درستی انجاممیدهد میگویند چهکار خوبی، آفرین، عالی و … اما آیا برداشت کودکان از این عبارات همانند برداشت ما بزرگسالان است؟
پاسخ این است که خیر. کودکان ترجیح میدهند هنگام تحسین آنها کارشان را توصیف کنیم. در تحسین توصیفی، بزرگسال میبایست آنچه را میبیند و حسمیکند را توصیف کند و اگر آن فرایندی که کودک انجام داده در قالب یک صفت مثبت است در انتهای توصیفها، با آ« صفت مثبت خلاصه کند. مثلاً وظیفهشناس. سپس کودک قادر است خود را در مسیر درست تحسین کند.
نکتهای که در تحسین کردن باید رعایت کنیم این است که:
۱- مطابق توانمندیهای کودک تحسین کنیم. مثلاً به کودک دهساله نگوییم چه مرتب و سریع بند کفشت را میبندی چراکه برای یک نوجوان این نهتنها تحسین نیست بلکه توهینآمیزاست.
۲- در تحسینها به ضعفهای گذشته اشاره نکنیم.” قبلاً خیلی باید معطل میموندم تا بند کفشت رو ببندی والان کم!”
۳- نشان دادن علاقه بیشازحد به انجام کاری در تمایل کودک اختلال ایجاد میکند.
۴- لازم نیست که مانع واکنشهای اولیهمان بشویم. باید بتوانیم آنها را در مسیر بهتری گزارش کنیم.
۵- در تحسینهایمان هرگز نگوییم ” من مطمئن بودم تو میتونی اینکارو انجام بدی!” چون این به علم لایتناهی شما اعتبار میبخشد! نه توانمندیهای کودک!
فصل ۶ مانع نقشپذیری کودکان خود شوید.
گاهی اوقات با بعضی کلمات در تلاشیم تا به کودک خود محبت کنیم. مثلاً او را شاهزاده، زیبای من، پسر موفق من، دختر خوب من، پسر حرفگوشکن من و … . گاهی اوقات با کلمات منفی بارها و بارها او را صدا میزنیم: دروغگو، خیالباف، لجباز و … . وقتی کودک ما باور کند یکی از این صفات- چه خوب چه بد- را دارا هست؛ یعنی به فرزندمان نقش دادهایم.
نقشپذیری موجب میشود کودک و والد بهمرور باور کنند که آن خصوصیتها رادارند و نتیجتاً در رفتار والد و کودک تاثیرگزار خواهد بود. همچنین اگر همیشه به فرزندمان بگوییم بچه خوب، نقش خوب بودن را به او دادهایم. مشکلش این هست که کودک، فراموش میکند شخصیت خودش و خود واقعیاش کیست و هیجانهای منفیاش را سرکوب خواهد کرد.
در ادامه مهارتهایی که لازم است والدین به کار ببرند تا فرزندشان را از نقشپذیریها رها کنند بیانشده است:
- به دنبال فرصتهایی باشیم تا به فرزندانمان تصویر جدیدی از خودشان نشان دهیم.
- فرزندانمان را در موقعیتهایی قرار دهیم که خود را به شکل متفاوتی ببینند.
اجازه دهیم که فرزندانمان بشنوند که در مورد آنها بهخوبی صحبتمیکنیم.
- الگوی رفتاری مناسبی برای فرزندمان باشیم.
- گنجینهای برای بهترین لحظات فرزندانمان باشیم.
- زمانی که کودک بر اساس نامها یا برچسبها عمل کرد، احساسات و انتظارات خود را به او بازگو کنیم.
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.