اگر نیازهای انسان به دو بعد نیازهای مادی و معنوی تقسیم شوند،پیوند اقتصاد و روانشناسی جاییست که برطرف کردن نیازهای مادی مطرح میشود.نیازهای معنوی مانند نیاز جنسی نیازهایی هستند که توسط افراد دیگر برطرف میشوند. اما نیازهای مادی برای برطرف شدن نیاز به افراد دیگر ندارند و توسط طبیعت برطرف میگردند مانند نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن و … .سلامت روان آدمی شامل احساسات، افکار و رفتارهای او درگرو مسائل گوناگونی است که از مهمترین عوامل میتوان به عوامل اجتماعی اشاره کرد. عوامل و مشکلات اقتصادی نیز از تأثیرگذارترین عوامل اجتماعی هستند.به روایت دیگر ثبات و امنیت اقتصادی از عوامل سلامت روان یک جامعه محسوب میشوند.عدم ثبات در این عامل، تغییر مداوم قیمتها و تورم،بیکاری،گرانی و ایجاد مشکلات معیشتی و فقر و نامتوازن بودن دخل و خرج و …از عوامل پررنگ به وجود آوردن استرسها و نگرانیها،ترس از آینده ومتعاقبا بالا رفتن نرخ بزه، افزایش خشونت، افسردگی، بیاعتمادی و … است.بحرانهای اقتصادی احساس ناامنی و ناتوانی در برنامهریزیهای بلندمدت را در پی دارد و یکی از عوامل مهم بروز خشونت یعنی سرخوردگی را در افراد جامعه به وجود میآورد.تغییر دادن عادتها و وجود آموزشهای لازم برای بالا رفتن تابآوری افراد جامعه در مواجهه با اینگونه مسائل بسیار ضروری است چراکه وجود مشکلات و مسائل معیشتی خود باعث غفلت و فراموشی افراد جامعه از سلامت جسم و روان خود و اعضای خانواده خواهد بود.
ما برای کمک به خودمان چه میتوانیم انجام دهیم؟
پایین آمدن قدرت خرید و کم شدن یا نبود پسانداز یکی از معضلاتی ست که در این روزها با آن دستوپنجه نرم میکنیم.
اما بهجز مسائل اقتصادی نوع مصرف و عادتهای مصرفی ما نیز در این شرایط بسیار مؤثر هستند.
چند نفر از ما عادت داریم وسایلی که قدیمی شدهاند و از آنها خسته شدهایم را دور بیاندازیم بهجای آنکه آنها را عوض کنیم؟ چند نفرمان عادت داریم باقیماندهی غذایمان را دور بریزیم و لباسی داریم که تنها یکبار پوشیدهایم؟ چند نفرمان صرفاً از روی رقابت و حتی چشم و همچشمی و تجملگرایی به دنبال خرید وسیلهای رفتهایم؟چند نفرمان اهمیت زیادی به را ی مصرف بهینه و صرفهجویی و حفظ سرمایه ،انرژی و سوخت قاِئل هستیم؟
اینها همه از نشانههای اختلال رفتاری مصرفگرایی ست.اگر از زاویهی روانشناختی به مصرفگرایی نگاه کنیم مصرف بیرویه یک بیماری محسوب میشود. مثلاً افرادی را تصور کنید که وسایلشان حتماً باید نو باشد و یا به تعداد زیادی از یک نوع وسیله احساس نیاز میکنند.این اختلالی است که ریشه در روان فرد دارد و در رفتارش بروز پیدا میکند.
نوع تربیت، روابط، آموزش مهارتهای لازم در خانواده برای فرزندان بر این مسئله بسیار مؤثر است. اما تنها خانواده نیست بلکه محیط،جامعه، دولتها و نظامهای اقتصادی که بر تفکر سرمایهداری مبتنی هستند نیز بر مصرفگرایی تأثیر بسزایی دارند.
این نظامها تلاش زیادی در جهت رواج این خصوصیت و هل دادن افراد به سمت مصرفگرا شدن از طریق ایجاد نیازهای کاذب بهخصوص بهوسیلهی تبلیغات میکنند چراکه حیات خود را در تولید میبینند و برای عرضهی خود با به وجود آوردن نیاز ،تقاضا ایجاد میکنند.
اثر محیط بر مصرفگرایی
تبلیغات که از مؤثرترین روشهای ایجاد نیاز است حاوی تشویق ،فریب و بازی کردن با ذهن مخاطب است و این طریق استفاده از کالاها را نهتنها مصرفگرایی نمیدانند بلکه نشانهی اعتبار ،پرستیژ اجتماعی و … میدانند. تلویزیون، رادیو، مجلهها، روزنامهها، بیلبوردها و فضای مجازی و بسیاری مکانها و رسانههایی که ما هرروزه با آنها سروکار داریم میتواند مکان مناسبی برای تبلیغات باشد.این مکانها جایی هستند که زمانی با آن مواجه میشوید که احتمالاً نیازی بهوسیله تبلیغشده ندارید . مثلاً در خیابان در حال رانندگی هستید که با تبلیغ ظروف غذایی روبرو میشوید که قابلاستفاده در فر و فریزر است.بهاحتمالقوی قبل از دیدن آن بهضرورت چنین محصولی فکر نکرده بودید و در حالت درست باید زمانی با آن مواجهه میشدید که به دنبال چنین محصولی در بازار به دنبال اطلاعات بودید. اما دیدن چنین آگهی بازرگانی شاید شمارا به خرید این محصول ترغیب کند و یا شنیدن یا دیدن جملات افراد راضی از خریدن این محصول در تبلیغ موردنظر در شما احساس نیاز به داشتن آن را به وجود بیاورد. این نیازها “نیازهای کاذب” هستند.این نیازها نهتنها افراد را دچار مصرفگرایی میکند بلکه حس عدم رضایت به خاطر ایجاد تنوعطلبی بالا در فرد را نیز شکل میدهد.
در مسئلهی مصرفگرایی توجه به این نکته اهمیت دارد که نباید دچار افراطوتفریط شویم. همانطور که استفاده نکردن از وسیلهای که در اختیارداریم میتواند اختلال باشد، استفادهی بیش از عمر مفید یک کالا نیز ناپسند و غیرقابلقبول است.
پیامدهای مصرفگرایی را میتوان از ابعاد مختلف در روانشناسی بررسی کرد
در منظر روانشناسی و فلسفهی وجودی انسانی که دچار مصرفزدگی شده خودش وزندگی کردن را فراموش میکند و به ابعاد پستتر از انسانیت تقلیل مییابد.
مسئلهی بعدی پیدا شدن نگرش کالایی بهکل جهان است و کمرنگ یا گمشدن مسائل انسانیتر مثل عشق،دوستی و محبت به انسانها و طبیعت .
و مسئلهی دیگر استفادهی بیرویه از طبیعت برای تولید و مصرف است و این مسئله خوی خشن وبی رحمی نسبت به طبیعت شکل میدهد.
چگونه خرج کردن به چه چیزهایی مربوط میشود؟
درست است که نقش خانواده و جامعه و تربیتهای آنها در به وجود آمدن عادتهای مربوط به خرج کردن بسیار پررنگ است اما تحقیقات نشان میدهد این تنها عامل مؤثر در شکلگیری عادت خرج کردن ما نیست.نحوهی مدیریت مالی ما به فعالیتهای مغز ما نیز مربوط میشود. ریک، سایدر و لونشتاین به بررسی مغز افراد در حالتی که تظاهر به تصمیمگیری برای خرید میکردند، پرداختند و متوجه این نکته شدند که در مغز ما نقطهای به نام اینسولا وجود دارد که در مواجهه با تجربیات ناخوشایند شروع به فعالیت می کند وقتی بخش اینسولا در مغز ما در هنگام خرج کردن بیشتر تحریک شود ما پول کمتری خرج خواهیم کرد. بنابراین احتمالاً افراد صرفهجو بخش اینسولای مغزشان در هنگام خرج کردن بیشتر تحریک میشود این افراد از پسانداز کردن خریدهای ارزانقیمتتر و صرفهجویی احساس لذت بیشتری نسبت به افراد پرخرجتر خواهند داشت و همینطور عدم تعادلهای اقتصادی و گرانی آسیب بیشتری ازنظر روانی بر انسانهای صرفهجو خواهد داشت.
در آزمایش معروف به آزمایش مارشمالو، جلوی بچهها خوراکیهایی گذاشته شد و به آنها گفته شد اگر آن را فورا بخورند فقط میتوانند یکی انتخاب کنند و اگر برای خوردن شیرینی کمی صبر کنند میتوانند یک انتخاب دیگر هم داشته باشند. نتیجه اینکه کودکانی که بهجای بهرهمندی از لذت فوری توانایی به تأخیر انداختن لذت خود رادارند درسالهای بزرگسالی در زندگی خود موفقتر بودند.
ولخرجی مثل بهرهمندی از لذت فوری ست .این افراد بااینکه معمولاً پسانداز مناسبی ندارند اما نگران آینده نیز نیستند چراکه به لذت فوری اعتقاددارند و کمتر به آینده میاندیشند.
به افراد ولخرج توصیه میشود برای کنترل خرج کردن خود ازکارت اعتباری استفاده نکنند تا مقدار پولی که مصرف میکنند به چشمشان بیاید. وقتی از بانک پولی برداشت میکنند به مبلغ و میزان کم شدن پول دقت کنند. برای خودشان هدفی مشخص کنند که برای رسیدن به آن نیاز به پسانداز باشد، هر چه هدف بلندمدتتر باشد به این کار کمک بیشتری میکند و اگر موفق به رساندن پسانداز خود به مبلغ معینی شدند به خودشان هدیه بدهند.مشورت کردن با دیگران قبل از خرید و تأمل کردن بیشتر قبل از هر خرید نیز از توصیههایی است که به افراد ولخرج میشود. گاهی برای آدمهایی که فقط به لذتهای الآن فکر میکنند فکر کردن به آینده و مسائل و مشکلاتش میتواند مفید باشد.
در مقابل افرادی که زیاد از حد صرفهجویی میکنند میتوانند حتی نیازهای اولیهی خود را نادیده بگیرند تا کمتر خرج کنند.که با این کار ممکن است لذتهای کوچک و حتی سلامتی خود را به خطر بیاندازند.توصیههایی که به این افراد میشود شامل استفاده کردن از کارت اعتباری خود به جای پول نقد است. تعریف کردن هدفی مثل پس انداز به مقداری معین و اجازه دادن به خود برای خرید بزرگ و اساسی پس از رسیدن به هدف مورد نظر. و فکر کردن به اینکه اگر این خرید ساده را انجام ندهید آیا بعدها از خودتان راضی خواهید بود یا خیر.
فهمیدن و رسیدن به این آگاهی بر خود که جزو کدام دسته هستیم می تواند در مدیریت کردن دخل و خرج کمک بسیار بزرگی باشد.زیرا که مهمترین مسئله این است که ما خودمان را در مورد وضعیت اقتصادی و مدیریت آن موظف بدانیم.
چگونه کمتر خرج کنیم؟
با در نظر گرفتن همهی این مسائل امروزه مدیریت کردن دخل و خرج کار سختی به نظر میرسد. تغییر ناگهانی قیمتها و تورم باعث میشود نیاز به برنامهریزیهای دقیقتر و حسابشدهتری برای داشتن پس انداز و به دنبال آن کمتر شدن استرس ناشی از کم آمدن پول در مواقع ضروری پیدا کنیم و این برای ما که به شیوهای در خرج کردن و مصرف عادت کردهایم کار مشکلی ست. ما همچنان آرزوها و امیدهایی داریم که برای رسیدن به آنها نیاز به پولداریم ضمن اینکه نیازهای اولیهی مادی ما همچنان برقرار است و ما برای حتی خرج روزمرهی مان برای خوردوخوراک و تفریح و خریدهای روزمره نیاز به کمی حسابوکتاب بیشتر داریم.به نظر میرسد بهترین راه کم کردن هزینههای غیرضروری باشد. برای اینکه بتوانیم به عهدمان برای کمتر خرج کردن پایبند بمانیم بهتر است نکاتی را رعایت کنیم:
· هنگامیکه افسرده و ناراحت هستید به خرید نروید .بسیاری از ما ازبازارگردی (که خود از عوامل مهم ایجاد نیازهای کاذب است) و خرید کردن برای بهتر شدن حال بدمان استفاده میکنیم و تصور کنید که اگر خیلی حالمان بد باشد چه میشود! برای بهتر شدن حالمان و پرت شدن حواسمان از موضوعی که به ما استرس میدهد از راههای دیگری میتوانیم استفاده کنیم. مثل معاشرت با دوستان،انجام کارهای موردعلاقه مثل نقاشی یا… ،پیادهروی و ورزش و …
· شاید بهتر باشد کمی دنبال چیزی که نیاز داریم بگردیم به جای آنکه در اولین فروشگاهی که آن را دیدیم بخریمش.چون احتمالاً برای همهی ما اتفاق افتاده که جای دیگری همان کالا را باقیمت مناسبتر و کیفیت بهتر تهیهکردهایم.
· با این تفکر که میخواهیم در هزینههایمان کاهش ایجاد کنیم،بهتر است حواسمان به زمان حراج فروشگاههای مختلف باشد چون معمولاً میتوانیم کالای باکیفیت و موردعلاقهمان را با درصد تخفیف مناسبی به دست آوریم.
· گول تزیینات، نوع چینش جذاب و پرزرقوبرق فروشگاهها و …را نخورید . برای خرید کاملاً باهدف وارد فروشگاه شوید .بهتر است لیست وسایلی که نیاز دارید را بردارید و مطابق آن خرید کنید.
· وسایلی که میشود چندین بار از آنها استفاده کرد حتی اگر کمی قیمت بالاتری از وسایل مشابه اما یکبارمصرف دارند بهصرفهترند.مثل باطریهای قابل شارژ.
· در زمانهایی که همه برای خرید محصول خاصی هجوم میآورند اقدام به خرید آن کالا نکنید، مطمئن باشید بعد از افتادن تبوتاب بازار قیمت آن کالا کمتر میشود. مثلاً لباسهای زمستانی در فصل گرما باقیمت مناسبتری پیدا میشوند یا خریدن لباس درست قبل از عید اگر ضرورتی ندارد از کارهایی است که فقط هزینهی پوشاکمان را بالا میبرد درحالیکه بعداً میتوان باقیمت کمتری همان لباس را خرید.
· سفرهایی که بهصورت گروهی باشد باعث سرشکن شدن هزینهها بین افراد میشود .اگر به سفر کردن علاقه دارید در زمان اوج شلوغی سفر نکنید چراکه خدماتی که به شما ارائه میشود گرانتر از زمان خلوت بودن جادههاست.
· در کیفتان همیشه خوراکی داشته باشید یا قبل از بیرون آمدن از منزل چیزی بخورید چون زمانی که گرسنه باشید دیدن یا فکر کردن به خوراکیهای خوشمزهی رستورانها و کافهها حتماً وسوسهانگیزند.
· برای خودتان فهرستی تهیه کنید و در آن تلاش کنید تا نیازهای واقعیتان را پیدا کنید .در این لیست از خودتان بپرسید :
چرا به این کالا نیاز دارم؟
اگر آن را بخرم چه تغییراتی به وجود میآید؟
چه چیزهایی برای من مهم و ضروری هستند؟
پس از پاسخ دادن به این سؤالات برای خرید اقدام کنید.
· اگر به دلیلی هزینهی یک ماه خود را بیشتر صرف یک مسئله (مثلاً ثبتنام در یک کارگاه) کردید حواستان به هزینههای دیگر باشد . احتمالاً مجبور شوید از برخی برنامههای دیگر در آن ماه صرفنظر کنید.
· همیشه برای خرج کردن خود اولویتبندی کنید.نیازهای خود را از ضروریتر تا کمتر ضروری بنویسید تا در صورت لزوم از کالاهای آخر لیست حذف کنید نه اول لیست!
· همیشه خرید کردن را به تعویق بی اندازید .وقتی تصمیم به خرید کالایی میگیرید حتماً چند روز برای خرید آن تأملکنید.
نکاتی که گفته شد می تواند به خودمان برای کم کردن استرسهای زندگی روزمره کمک کند.
منابع:
چمبری زری ، ثابت ایمانی محبوبه(۱۳۹۳) بررسی جامعهشناختی پدیده مصرف و مصرفگرایی و مفهوم سبک زندگی ،اجلاس آسیبشناسی،ریشهیابی و ترمیم در روانشناسی، شرکت پندار اندیش رهپو،شیراز.
درآمدی بر اقتصاد اسلامی ،ج ۱،دفتر همکاری حوزه دانشگاه،قم،۱۳۶۳.
ما را در تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.