در میان رفتارهای انسان، خودجرحی[۱] یکی از نگرانکنندهترین و گیجکنندهترین رفتارهاست. هرآنچه که ما به عنوان انسان انجام میدهیم، در جهت حفظ بقا و انتقال ژنهایمان است. اما چه میشود که گاهی برخی از افراد درست برخلاف سائق ذاتیِ صیانت نفس عمل میکنند و به خود آسیب میرسانند؟
در جدیدترین مطالعه شیوع شناسی خودکشی و رفتارهای مرتبط با آن در ایتالیا، شیوع افکار خودکشی، برنامهریزی برای خودکشی و اقدام به خودکشی در طول زندگی به ترتیب ۳ %، ۷/۰ % و ۵/۰ % گزارش شده است (اسدی، حسینیرضی و جلیلی، ۱۳۹۱).
افکار خودکشی، عبارتند از افکار مربوط به آرزوی مردن، برنامهریزی برای زمان و مکان و نحوهی خودکشی و اثر آن بر دیگران. همچنین افکار خودکشی به عنوان یک پاسخ مثبت به این سؤال در نظر گرفته میشوند که آیا شما فکرِ گرفتن زندگی خود را حتی اگر واقعا” نخواهید این کار را انجام دهید، در سر دارید؟
خودکشی موفق نیز عبارت است از گرفتن جان خویش به دست خویشتن؛ در صورتی که آسیب منجر به مرگ شود، خودکشیِ موفق نامیده میشود و اگر منجر به مرگ نشود اقدام به خودکشی تلقی میگردد.
خودکشی یک مشکل عمده سلامت عمومی و یکی از دلایل اصلی مرگ و میر در جهان است. سازمان جهانی بهداشت تخمین زده است که تا سال ۲۰۲۰، حدود ۵۳/۱ میلیون نفر از خودکشی خواهند مرد و در سراسر جهان جمعیت افرادی که اقدام به خودکشی میکنند ۱۰ تا ۲۰ برابر افزایش خواهد یافت (زارعی متهکلایی، محمدیفر و نجفی، ۱۳۹۵).
میزان خودکشی در ایران از بیشتر کشورهای دنیا به ویژه جوامع غربی پایینتر، اما در مقایسه با بیشتر کشورهای خاورمیانه بالاتر است. طبق نتایج پژوهشهای انجام گرفته در آمریکا خودکشی دومین علت مرگ در دانشجویان است. نسبت بالایی از دانشجویان در کشورهای مختلف جهان خودکشی کرده و درصد بسیار زیادی از دانشجویان در مورد آن فکر کردهاند.
بیشترین نرخ خودکشی و اقدام به خودکشی در ایران مربوط به گروه سنی جوانان است. تحقیقات در ایران نشان داده که دانشجویان از جمله گروههای آسیبپذیر در برابر خودکشی هستند. سالهای دانشگاه دورهی انتقالی نشجویان طی آن مهمی است که دانشجویان طی آن فشارهای تحصیلی، انتخابهای شغلی، تصمیمگیری در مورد اهداف زندگی و تنهایی و دوری از خانواده و شبکهی حمایت اجتماعی را پشت سر میگذارند و وجود خودکشی در میان دانشجویان که سرمایههای فکری و اقتصادی کشور هستند، در هر وسعت و اندازهای آثار منفی روانی و اجتماعی گستردهای به دنبال دارد و برای نظام سلامت کشورها و دانشگاهها معضلی جدی محسوب میشود (پناغی، احمدآبادی، پیروی و ابوالمعصومی، ۱۳۸۹).
پس از تصادفات و دیگرکشی، خودکشی سومین علت شایع مرگ و میر بین سنین ۲۴-۱۵ سالگی است. خودکشی یک تصمیم پیچیده است و عوامل متعددی در آن دخیل هستند. از جمله عواملی که به نظر میرسد مرتبط با افزایش خطر خودکشی باشند عبارتند از: افسردگی، ناامیدی، بدبینی، نقص در حل مسئله، تحریفهای شناختی، سبک اسنادی و نگرشها یا طرحوارههای ناسازگار اولیه (فرجی، کاکایی، عاطفوحید، سهرابی و پورقربانی، ۱۳۹۴).
به طور کلی، عوامل خطرساز خودکشی در دانشجویان را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: الف) عوامل زیستی-روانی-اجتماعی مانند اختلالهای روانی بویژه اختلالهای خلقی، مشکل سازگاری با تغییرات و رویدادها، ناامیدی، تکانشی بودن، تمایلات پرخاشگرانه، سابقهی رویدادهای آسیبزا، بیماریهای شدید جسمانی و سابقهی اقدام به خودکشی. ب) عوامل محیطی مانند شکستهای تحصیلی، بیکاری و مشکل مالی، شکست در روابط عاطفی و دسترسی آسان به وسایل مرگبار و ج) عوامل فرهنگی- اجتماعی، مانند باورهای نادرست دربارهی رفتار کمکخواهی، موانع دسترسی به مراکز خدمات بهداشت روانی، باورهای نادرست دربارهی خودکشی و قرار گرفتن در معرض اخبار خودکشی (پورشریفی و همکاران، ۱۳۹۱).
روشهای متنوعی برای خودکشی مورد استفاده قرار میگیرد که در ایران، بیشترین روشهای مورد استفاده برای خودکشی، خودسوزی و مسمومیت با دارو است (میری و شیرازی، ۱۳۹۶).
پیش از دههی ۱۶۰۰، “ارتکاب به خودکشی” صرفا” به عنوان شیوهای دیگر برای مردن تلقی میشد. پژوهشگران یکی از اولین رویدادهایی که میتوان آن را طبق استانداردهای امروزی خودکشی نامید، در اشعاری که بیش از ۴۰۰۰ سال قبل توسط یک شاعر ناشناس مصری سروده شده، یافتهاند. این شعر دربارهی جدالی موجود در میان یک مرد و روح اوست. او به جامعهی بیرونی مینگرد و چیزی جز فساد، عدم صداقت، بیعدالتی و بیوفایی نمیبیند بنابراین افکار خودکشی در او شکل میگیرند. این شعر نشان میدهد که مفهوم افکار خودکشی از هزاران سال قبل وجود داشته است (بارنِس[۲]، ۲۰۱۰).
نخستین بینش روانشناختی مهم در مورد خودکشی به وسیلهی فروید ارائه شد. طبق نظر فروید، خودکشی نشاندهندهی یک آرزوی سرکوب شده برای کشتن یک موضوع محبوب از دست رفته است و نوعی عمل انتقامجویانه محسوب میشود. آدلر، احساس حقارت، خودشیفتگی و عزتنفس پایین را در اقدام فرد به خودکشی شناسایی کرده است. هورنای، معتقد بود که خودکشی راهحلی برای برخی از افرادی است که به دلیل فاصلهی زیاد بین خودِ ایدهآل و خودِ روانی- اجتماعی ادراک شدهشان دچار از خود بیگانگی شدید شدهاند. سالیوان علت خودکشی را عدم توانایی فرد برای رفع تعارضهای بینفردی پنداشته است. در تبیینهای شناختی نیز گفته میشود فردی که دست به خودکشی میزند، نقصهایی در حافظه و مهارتهای حل مسئله دارد. آرون بک در مطالعهای ناامیدی را یکی از دقیقترین شاخصهای خودکشی در درازمدت تشخیص داده است (امیرینژاد، قریشیراد و جوانمرد، ۱۳۹۰).
به نظر میرسد مهمترین متغیر فردی مرتبط با خطر خودکشی، جنسیت است (کاتکلیف و همکاران[۳]، ۲۰۱۴). میزان خودکشی در مردان (به اندازه سه برابر بیشتر از زنان)، در تمام گروههای سنی و در میان همهی ملیتها به جز چین، که به طور کلی میزان خودکشی در میان زنان بالاتر از مردان است، بیشتر است. همچنین، میزان خودکشی در میان سفیدپوستان دو برابر بیشتر از غیرسفیدپوستان است. خودکشی در افرادی که در کشورهای ثروتمند زندگی میکنند، نسبت به افرادی که در کشورهای دارای درآمد پایین تا متوسط هستند، بالاتر است. برخی زیرگروههای در معرض خطر خودکشی نیز شامل پرسنل نظامی و جانبازان، والدین جوان و افراد دارای بیماریهای مزمن مختلف (مثل اسکیزوفرنی، دمانس، اختلال دوقطبی، درد مزمن، اختلال استرس پس از آسیب و آسیب مغزی) هستند. اخیرا”، با گسترش روزافزون استفاده از فضاهای اینترنتی مجازی، بروز آزار و اذیت اینترنتی نیز نقش مهمی را به عنوان عوامل خطر بالقوه برای خودکشی ایفا میکنند.
بدرفتاری با کودکان نیز به شدت با خودکشی در بزرگسالی ارتباط دارد. سوء استفاده از کودکان با عوامل خانوادگی و ژنتیکی در افزایش خطر بروز خودکشی در سنین کم و سایر صفات پرخاشگرانه، در تعامل است. مکانیسمهایی که بدرفتاری در دوران کودکی و رفتار خودکشیگرایانه را به هم پیوند میدهند، هنوز مشخص نیستند. پیشینهی توسعهی عصبشناختی نیز نشان داده است که آسیبهای اولیه، فرآیندهای شناختی و عاطفی را تحت تأثیر قرار داده و منجر به کاهش عملکرد هوشی، اختلالات حافظه، تغییر در کارکردهای اجرایی و اختلال در تنظیمات عاطفی میشوند. این اختلالات نیز ممکن است منجر به افزایش خطر مشکلات روانشناختی شوند و بروز رفتارهای خودکشیگرایانه را تسهیل کنند (کنون و هودزیک[۴]، ۲۰۱۴).
بر اساس شواهد، یکی از عوامل مهم در افزایش میزان خودکشی سوء مصرف مواد مخدر است. حدود نیمی از خودکشیها توسط افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد صورت میگیرد. هم در مردان و هم در زنان اقدامکننده به خودکشی، تاریخچهی سوء مصرف الکل و مواد وجود دارد. افراد معتاد در شرایط استرسزا از راهبردهای مقابلهای غیرانطباقی از جمله دارو یا الکل جهت کاهش استرس یا افسردگی استفاده میکنند (فرجی و همکاران، ۱۳۹۴).
[۱]. self-injurious
[۲]. Barnes, D. H.
[۳]. Cutcliffe, J. R., et al.
[۴] .Cannon, K. E., & Hudzik, T. J.
نویسنده: زهرا زابلیپور


