فهم علتهای بنیادین و شخصیتی اهمالکاری و اصلاح آن
ممکن است غلبه بر مشکلات هیجانی و احساسی مانند وحشتزدگی نسبت به مقاومت و غلبه بر اهمالکاری برایتان از دشواری کمتری برخوردار باشد زیرا اهمالکاری مقاومتر است و از پایداری بیشتری برخوردار است و برای غلبه بر آن شاید نیاز به این داشته باشید که این مقاومت را بشکنید. حال بیایید ببینیم که علت های شخصیتی و پایهای، چرا و چگونه سبب میشوند که در تلههای اهمالکاری گیر بیفتیم و برای تغییر این اهمالکاری چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا شرایط را برای خودمان بهتر کنیم؟ با روانحامی همراه باشید.
دلایل شخصیتی اهمالکاری:
هر موجود زندهای تمایل به ذخیره و صرفهجویی در مصرف انرژی دارد. در دوران آغازین خلقت، انسان به دنبال این بود که نیازش به غذا را از آسانترین راه ممکن پاسخ دهد. که این نیاز میتوانست از طریق چیدن میوههایی که نسبت به بقیه میوههای دیگر در قسمت پایینتر درخت بودند و شکار حیواناتی که در گله نسبت به حیوانات دیگر ضعیفتر بودند پاسخ داده شود. همچنین این نیز بخشی از ذات و طبیعت ماست که به دنبال کسب لذت ها و اجتناب از درد و ناراحتیها باشیم.
علاوه بر این، ممکن است که همچنان بر پایههای بنیادین پیشنیان خود پایبند باشید. و ممکن است به جای صرف وقت و انرژی بیشتر برای آماده کردن غذای مورد نیازتان، غذاهای فست فودی را ترجیح دهید. امروزه دستگاههایی که در انجام کارها صرفهجویی میکنند در بین مردم محبوب هستند. شما میتوانید غذا را در ماکروفر بپزید و برای شستن ظرفها از ماشین ظرفشویی استفاده کنید. همچنین تبلیغکنندگان محصولات مختلف، برای تبلیغ محصولاتشان بر ویژگیهایی نظیر جادویی بودن و استفاده و کاربرد آسان از آنها تاکید میکنند.
بیشتر جمعیت کشورهای مرفه و ثروتمند شامل مردمی میشوند که زندگی منفعلانه و کم جنبوجوش و ایستایی دارند و این سبک از زندگی، شرایط را به سمت افزایش استرس و اهمالکاری بیشتر سوق خواهد داد. برای مثال؛ در این کشورها افسردگی به طور چشمگیری رو به افزایش است.
هنگامی که انجام کاری مهم که در اولویت کارهای دیگر است را پیش رو دارید، اما ترجیح میدهید که کاری آسانتر را به جای کار اصلی انجام دهید و آن را به به تعویق بیندازید، گرایش طبیعی شما برای صرفهجویی در مصرف انرژی و شانه خالی کردن از انجام کارهای سخت بالا میرود. هنگامی که تفریح را در اولویت قرار میدهید و کارهای اصلی را به تعویق میندازید، اینجاست که صدایی که از پیشینیانمان و ژنتیکمان سرچشمه میگیرد، مانعی میشود برای انجام مسئولیتهای روزمرهمان.
همچنین از آنجایی که تفریح و سرگرم کردن خودتان برایتان آسانتر از انجام برخی از کارهاست، ترجیح میدهید که مثلا به جای چیدن و منظم کردن گیاهان داخل باغچه، روی مبل بنشینید و تلویزیون تماشا کنید. اما این نکته را به یاد داشته باشید که بالاخره بهای به تعویق انداختن برخی از کارها را باید بپردازید.
دلایل ساختاری و بنیادین اهمالکاری:
با توجه به مثالهای بالایی که در مورد چیدن میوه و شکار حیوانات ضعیفتر در زمان پیشینیان گفته شد، ما کارهای آسانتر را بر کارهای سخت ترجیح میدهیم که این کار در اغلب اوقات میتواند مفید باشد. البته این نکته هم بسیار مهم است که بین زمانی که برای تفریح مناسب است و زمانی که باید بر میلی که به تعویق انداختن کاری که در اولویت است مقاومت کنیم، تمایز قائل شویم.
به هنگام بدو تولد و ورودمان به دنیای جدید، ما یاد میگیریم که خودمان را با قوانین اجتماعی تطبیق بدهیم و یاد میگیریم که بتوانیم خودمان را با برنامهها و زمانبندیها و مسئولیتهایمان هماهنگ کنیم. مثلا با برنامه غذا میخوریم، با برنامه به مدرسه میرویم، با برنامه تکالیف روزمره را انجام میدهیم، با برنامهریزی به تعطیلات میرویم و در زمان مشخصی کار میکنیم و حقوقمان را نیز در زمان مشخصی دریافت میکنیم. در حالیکه برخی از این قوانین ممکن است برایمان زورگویانه باشد اما مجبوریم که آنها را انجام دهیم و برخی دیگر بستگی به پاداشهایی که دریافت میکنیم دارند.
همچنین ما مقلدان بسیار بزرگ و ماهری هستیم که از گفتهها و رفتارهای دیگران بر اساس یادگیری مشاهدهای کپی برداری و تقلید میکنیم و از این طریق یاد میگیریم که افرادی پربازده یا اهمالکار باشیم.
شما میتوانید با یادگیری مدیریت کردن مسئولیتهایتان، میزان انعطاف پذیریتان را بالا ببرید. همچنین میتوانید با پرورش الگوهای فکری منفی، خودتان را مستعد اهمالکاری کنید؛ برای مثال، از آنجایی که نسبت به خودتان دچار شک و بدبینی هستید و از مورد انتقاد قرار گرفتن میترسید، در جلساتی که برایتان چالش برانگیزند شرکت نمیکنید؛ اما این عادتها و عقاید و الگوهایی که در شما به وجود میآیند میتوانند به عنوان سوختی برای اهمالکاری به حساب بیایند و این افکار با شانه خالی کردن شما از مسئولیتهایتان باعث اهمالکاریتان میشوند زیرا با فرار از مسئولیتهایتان باعث میشوند که با ترسهایتان روبرو نشوید.
علی رغم اینکه از کودکی به ما درمورد انطباق و سازگاری با شرایط و اطاعت از قوانین و مسئولیت پذیری آموزش داده میشود، اما باز هم افراد اهمالکاری میکنند و انجام کارهایشان را به تعویق میاندازند. اما به جای به تعویق انداختن کارهایتان، میتوانید به خودتان یاد بدهید که در درجه اول عقاید اشتباه و فریبندهای که موجب اهمالکاری میشوند را شناسایی کنید و به خودتان یاد بدهید که برای هدفی مهم و والا، سختیها و فشارهایی که بهتان وارد میشود را بپذیرید و برای رسیدن به آن هدف تلاش کنید.
هنگامی که اهمالکاری میکنید در واقع در حال انجام چه کاری هستید؟
در تمام طول زندگی همیشه بر سر دو راهی بین انجام به موقع کارهایتان و به تعویق انداختن آنها قرار میگیرید. تعریف اهمالکاری میتواند اینگونه باشد که: در صورتیکه باید طی زمان مشخصی کارتان را انجام دهید، آن را به تعویق بیندازید. اما این تعریف، تعریفی سطحی از اهمالکاری میباشد. از طرفی دیگر برخی از افراد با بالابردن استانداردها و تعریفی متفاوت از اهمالکاری، سعی بر آن دارند که خودشان را از شر برچسبزدن اهمالکاری بر روی خودشان خلاص کنند و در این صورت آنقدر استانداردها را بالا میبرند که هیچ وقت کارشان را اهمالکاری تلقی نکنند، مثلا به خودشان میگویند: “اهمالکاری یعنی اینکه همواره دیر کاری را شروع کنم و هرگز تمامش نکنم”. اما این تعریف نیز کاملا غیرواقعی و یک طرفانه است.
تعریفی دیگر از اهمالکاری این است که به جای انجام دادن به موقع کارتان، بدون هیچ دلیل خاصی آن را به تعویق بیندازید. از منظر این تعریف، هنگامی که نسبت به انجام کاری اهمال میکنید، در واقع دارید شروع، پایان و انجام آن کار را به زمانی دیگر موکول میکنید. همچنین عقاید و احساسات منفی نسبت به انجام یک کار که مورد علاقه تان نیست میتواند باعث اهمالکاری شود و سعی میکنید که با جایگزین کردن کاری سادهتر، از انجام آن کار اجتناب کنید و آن را به تعویق بیندازید و همیشه خود را با افکار منفی و اهمالگرایانهای مانند این جمله که “برای انجام این کار آمده نیستم” درگیر میکنید.
اما تعریف اهمالکاری بسیار گستردهتر از به تعویق انداختن زمان انجام یک کار است و همچنین عوامل دیگری نیز میتوانند سبب اهمالکاری شوند که عبارتند از:
- (بهانه تراشی برای انجام کار اصلی): برای مثال فرض کنید که میخواهید عادت مصرف یک دارو را ترک کنید اما به دنبال بهانههای متعددی برای به تاخیر انداختن این کار میگردید. درصورتیکه برای ترک برخی از عادات، لازم است که این بهانهها را کنار بزنید.
- (داشتن انگیزه): گاهی اوقات انگیزههای اشتباهی که دارید باعث اهمالکاری میشوند. مثلا اگر احساس کنید که نسبت به خودتان و تواناییتان برای انجام کاری شک دارید (که این احساس دارای نیرویی برانگیزانندهای قوی است)، و این احساس با فرار کردن و شانه خالی کردن از کارهای سخت ترکیب شود، اهمالکاری افزایش مییابد. اما راهحل بهتر آن است که در قدم اول بر روی یکی از این دو مشکل تمرکز کنید: مثلا اول مشکل شک و تردید داشتن به خودتان را حل کنید و سپس به سراغ حل مشکل اجتناب از انجام کارهای دشوار بروید.
تغییر سه وجهی:
زمانیکه افکار اهمالکارانه شما را ترغیب به اهمالکاری میکنند، میتوانید به جای پرداختن به این افکار، شروع به انجام کاری بکنید. پذیرفتن این موضوع ممکن است برایتان دشوار باشد اما این حقیقت را بپذیرید که حتی اگر حوصله انجام آن کار را نداشته باشید، بالاخره چه دیر یا چه زود آن کار باید انجام شود. بنابراین اگر برای انجام کاری در زمانی مناسب آن را شروع کنید و به مرور زمان این رفتار را تمرین کنید، این روش منظم تبدیل به عادتی سازنده خواهد شد و به شما در رفع اهمالکاری کمک خواهد کرد. همچنین هنگامی که مشغول به اهمالکاری هستید بهتر آن است که به خودتان هشدار بدهید و خودتان را از انجام این اهمالکاری و اتفاقی که در حال وقوع است، آگاه کنید. این آگاهی دادن سبب میشود که گزینههای بیشتری برای مقاومت در برابر اهمالکاری داشته باشید و به شما دیدی واقع بینانهتر در مورد کاری که در حال انجام آن هستید میدهد و شما را از اهمالکاری به سمت کارهای سازنده و پربار سوق میدهد. هنگامی که به این آگاهی رسیدید، نیاز به راه حل دارید که رویکرد سه وجهی هیجانی-شناختی-رفتاری به شما در به کارگیری راهحلهای اثربخش کمک میکند.
- در مقابل احساسات منفی مقاومت کنید: این نکته را بپذیرید که ممکن است در برابر انجام ندادن کاری که در اولویت است و باید آن را انجام دهید، وسوسه شوید و بخواهید آن را به تعویق بیندازید و به خودتان حق بدهید که این احساس را داشته باشید. اما در کنار این احساس رفتاری منفعلانه نداشته باشید؛ آن را بپذیرید و نگذارید که این احساس مقاومت، مانع انجام کارتان شود، این مقاومت را بشکنید و کارتان را شروع کنید.
- از پرت کردن حواستان نسبت به کار اصلی که باید انجام دهید و پرداختن به کاری آسانتر که در اولویت نیست اجتناب کنید: با اجتناب و نپرداختن به کارهای فرعی و تمرکز بر شروع و پایان کار اصلی که در اولویت است، به این نتیجه خواهید رسید که نسبت به بسیاری از جنبه های زندگیتان خودتان کنترل دارید و میتوانید زندگیتان را خودتان به خوبی مدیریت کنید و احساس خودکفایتی خواهید داشت.
- منطقی که در پشت افکار اهمالکارانه وجود دارد را جویا شوید (در مورد منطقی بودن این افکار از خودتان سوال بپرسید): مثلا از خودتان بپرسید ضمانت اینکه کار را به تعویق بیندازم و آن را به فردا موکول کنم چه خواهد بود و بر سادهتر شدن کاری که به فردا موکول میکنم چه تضمینی خواهد بود؟ از پذیرش هرگونه توجیه و دلیلتراشی اجتناب کنید (مثلا به خودتان نگویید که “اگر تحت فشار باشم کارم را بهتر انجام میدهم”). خود را در کاری که باید انجامش دهید درگیر کنید حتی اگر حوصله انجام آن کار را نداشته باشید.
میل به انجام کارهای آسانتر نسبت به کارهای دشوارتری که در اولویت هستند بر اساس دلایلی که گفته شد وجود دارد. اما هنگامی که بدانیم این گرایشها و تنشها پیامدهایی منفی در زندگیمان خواهند داشت، در مقابل این امیال و تکانهها مقاومت خواهیم کرد. در ابتدا جلوگیری و مقاومت با این امیال ممکن است برایتان سخت باشد و نیاز به تلاش بیشتری داشته باشید اما در طولانی مدت این کار موجب صرفه جویی بیشتر هم در زمان و هم در انرژیتان میشود.
قوانین اجتماعی، نقشها و مسئولیتها همچنان ادامه خواهد داشت. مقاومتهای هیجانی و همچنین نیرویی که برای به تعویق انداختن کارها بر ما وارد میشود پایان نخواهد پذیرفت. اگر میخواهید که کارهایتان را به موقع انجام دهید و هزینه ای برای اهمالکاری نپردازید، سعی کنید به روشی متفاوت عمل کنید. مثلا به جای آنکه زمانتان را صرف اهمالکاری و به تعویق انداختن کارها کنید، وقت خود را صرف توسعه مهارتهای هنری، پیشرفت حرفهای، لذت بردن از بودن در کنار خانواده و دوستانتان و یا انجام کارهای دیگری که میتوانید با انجام دادنشان به خودتان افتخار کنید و به شما احساس کفایت میدهند قرار دهید.
و در آخر باید به این نکته اشاره داشت که میل به انجام کارهای سادهتر و در کنار آن میل به آیندهنگری و پرداختن به علایق و مهارتها در ما ذاتی است. بنابراین تعارض بین انتخاب و الگو، پایدار است و هیچوقت برای ما پایان نخواهد پذیرفت.
منبع: ?Are You Predisposed to Procrastinate


