دو محقق به نام رنتفرو و جوكلا مقاله اي را منتشر كردند كه شاخه ي جديدي از علم روان شناسي به نام روان شناسي جغرافيايي را توصيف ميكرد. متاسفانه مقاله آنها آن مقدار كه شايسته كسب توجه بود مورد توجه قرار نگرفت. با روان حامی همراه باشید.
روان شناسي جفرافيايي توزيع فضايي پديده هاي روان شناختي و ارتباط آنها با ويژگي موقعيت هاي مهم محيطي را بررسي ميكند.عقيده اساسي روان شناس جغرافيايي اين است كه بعضي از مشخصات روان شناختي و نتاجشان به شكل غالب تري در موقعيت هاي خاص يافت ميشوند و در عين حال به شكل كمتري در ساير موقعيات وجود دارند.روان شناسان جغرافيا مثل رنتفرو و جوكلا ميخواهند بدانند علت آن چيست؟
در ادامه به چند مثال از پديده هاي روان شناختي كه در دسته روان شناسي جغرافيايي قرار ميگيرند توجه كنيد:
+در طي سال هاي متمادي ايالت مونتانا بيشترين نرخ خودكشي را در آمريكا داشته است.
+ساكنان شهرهاي كوچك و شهرك ها در مقايسه با افرادي كه در شهرهاي بزرگ زندگي ميكنند به احتمال بيشتري به افراد غريبه كمك ميکنند.
+جرم و جنايت هاي شديد و خشونت آميز در ايالات جنوبي آمريكا به نسبت ايالات شمالي رواج بيشتري دارد.
+سطوح بالاتري از روان رنجوري در كرانه شرقي ايالات متحده وجود دارد و بطور كلي هرچه به سمت غرب آمريكا پيش برويم سطح روان رنجوري كاهش مييابد.
+سطوح بالاتري از گشودگي نسبت به تجربه معمولا در شهرهاي بين المللي كه تنوع قوميتي در آنها وجود دارد به چشم ميخورد.
+افرادي كه در نزديكي فضاي سبز زندگي ميكنند سطوح بالاتري از تندرستي و سلامتي و سطوح پايين تري از استرس را گزارش كرده اند.
+افرادي كه در كشورهايي با آب و هواي طاقت فرسا و منابع طبيعي محدود زندگي ميكنند به احتمال زياد ارزش هاي جمع گرايي دارند.
طبق تحقيقات رنتفرو و جوكلا توزيع جغرافيايي نابرابر صفات شخصيتي ، ارزش ها و ديدگاه ها به وسيله سه مكانيسم توضيح داده ميشود:
١. تاثير اجتماعي:افرادي كه در كشورهاي مختلف ، مناطق مختلف يا حتي محله هاي مختلف زندگي ميكنند معمولا از آداب و رسوم و هنجارهاي متفاوتي برخوردارند.اين آداب و رسوم و هنجارها نگرش دررفتار افراد را تحت تاثير قوار ميدهند ؛ براي مثال در ايالت مونتانا هنجارهاي محلي به داشتن اسلحه و عدم بروز احساسات تشويق ميكنند همين دو هنجار محلي به نظر ميرسد كه مسئوليت بخشي از نرخ خودكشي را در ميان اهالي مونتانا برعهده دارند.
٢. عوامل محيطي:ويژگي هايي مثل آب و هوا ، شيوع بيماري و جمعيت شهري ميتواند بر پردازش روان شناختي افراد تاثير بگذارد ؛ براي مثال بررسي ها نشان داده اند كه افرادي كه در كشورهايي با سابقه طولاني مدت شيوع بيماري به نسبت افراد در ساير كشورها تمايل بيشتري ب احتياط و تمايل كمتري به ريسك دارند.
٣. مهاجرت انتخابي:افرادي كه مهاجرت به یک ناحیه یا کشور جدید را انتخاب ميكنند و افرادي كه عدم مهاجرت و ماندن را انتخاب ميكنند اغلب به لحاظ روان شناختي از يكديگر متفاوتند ؛ براي مثال تحقيقات نشان داده اند كه مهاجران تمايل بيشتري به هوشمندي ، گشودگي به تجربه و برون گرايي دارند در حاليكه افرادي كه مهاجرت نميكنند به مقدار كمتري به اين موارد متمايل اند.رنتفرو و جوكلا در مقاله ي خود درباره دسته بندي جغرافيايي نقش هاي روان شناختي بحث كرده اند.
نواحی با سطوح روان رنجوری بالا مشکلات بیشتری در سلامت دارند و امید به زندگي پايين تري دارند.افراد مايل اند به مناطقي مهاجرت كنند كه با دوستاني هم فكر زندگي و كار كنند بنابراين شهر ها و محله هاي خاصي مشخصاً بعنوان مناطق سياسي تعريف شده اند.البته مطمئن باشيد كه در زماني كه مسئله صفات روان شناختي و نتايج مرتبط با آن وجود دارد مكان زندگي مسئله تعيين كننده اي نيست ؛ براي مثال مطالعات قبلي جوكلا نشان ميدهد كه هنگاميكه فرد از محله اي ثروتمندتر به محله اي فقيرتر نقل مكان كند و يا برعكس سلامت جسماني اش تغيير زيادي نخواهد كرد ، علاوه بر اين ، اطلس روان شناختي مي تواند گمراه كننده باشد ، با اين وجود روان شناسي جغرافيايي رويكرد جديدي را براي شناسايي و توضيح الگوهاي سيستماتيك پديده هاي روان شناختي پيشنهاد ميدهد.
منبع: map geographical psychology


