شکل دادن هویت امن، یکی از مهم ترین وظایف “روانشناسی دوران نوجوانی ” است. در طی سال های پر تلاطم نوجوانی، نوجوان در تکاپوی هویت ناشناخته خود در جدال با خویشتنش به دنبال من واقعی خود می گردد. در این بحران، که بودن وچه بودن، هویت واقعیش را می جوید. او همواره از خود سوال خواهد کرد که کیست؟؛ برنامه اش برای آینده چیست؟ ودرتلاشی بی وقفه برای آینده، و شغل ایده آلش برنامه ریزیها دارد.
اریک اریکسون ۱روانکاو ، به” بحران کسب هویت “در برابر “سردرگمی هویت ” به عنوان یکی از مراحل اولیه روانشناسی دوران نوجوانی آن اشاره می کند. نوجوان در این دوره ، برای دستیابی هویت خود تمام چاره ها را جستجو میکند، تا در نهایت خود راسخی را بیابد . تلاش های اریکسون ،یکی از کلیدی ترین نظریه های مربوط به نوجوانان را تشکیل میدهد. محققان زیادی ،صحت ایده های اریکسون را از طریق آزمایش های تجربی آزموده اند.
به همان اندازه که کار اریکسون برای محققانی که مسیرهای به اصطلاح “عادی” پیشرفت نوجوانان را بررسی کرده اند مهم است ؛ برای درک هویت آشفته ای که اختلال شخصیت مرزی (BPD) را توصیف می کند، نیز حائز اهمیت است. به نظر میرسد که این تئوری، از قدرت فوق العاده ای در فهمیدن مسائلی که این افراد (افراد دارای اختلال) دچارش میشوند برخوردار است. هنگامی که تلاش می کنند تا به شناخت خود برسند و مشکلات روزمره را یکی پس از دیگری حل کنند.Annabel Bogaerts و همکارانش در دانشگاه Leuven در سال ۲۰۱۸ مطرح کردند که چهارچوب نظریه اریکسون در درک بحران هویت در BPDتاثیرگزار است. تحقیقات آنها نشان میدهد که چگونه
، “Dutch Self-concept and Identity Measure (SCIM)” یا “خود پنداره افراد مقیم هلند و سنجش هویت ” ، در مقابله با مشکلاتی که یک فرد با اختلال شخصیت مرزی ( Border Line) با شخصیت جدیدش دارد، تاثیر گذار است.
برای فهم ابعاد هویت افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، محققان هلندی به صورت دقیق به بررسی “ابعاد هویتی” که آنها از برای خود یاد می کنند ،پرداختند. با این حال ،اریکسون معتقد است که تنها راه شناخت دقیق هویت خویش ،ارزیابی دوباره و دوباره خویش است و در مقابل، محققان به این نتیجه رسیده اند که بدون بررسی عوامل گوناگون میتوان به شناخت واضح نسبت به هویت خویش دست یافت.
اگر شما دیدگاه های والدینتان یا شخصیت های مهم در زندگی خودرا با باورها و نظرات پیشنهادیشان مد نظر قرار دهید،درظاهر ازیک هویت ساختگی برخوردار خواهید شد.با این وجود آن شخصیت بکری که صرفا مد نظر شماست نخواهد شد. در مقابل میتوانید در یک مبارزه مداوم برای رسیدن به اهدافتان گرفتار شوید و خودتان، در تشکیل هویتتان تاثیر گذار باشید. هیچ کدام از این امکانات در نظریه اریکسون امکان پذیر نیست.
“Dimensions of Identity Development Scale (DIDS)” یا “ابعاد مقیاس توسعه هویت” شامل مقیاس های اندازه گیری است از قبیل ” اکتشاف عرضی” (هنگامی که خیلی پویا به مسیر هایی که میخواهم در زندگی ام انتخاب کنم، فکر میکنم) ،”اکتشاف عمقی” ( هنگامی که در مورد برنامه های اینده ام با دیگران صحبت میکنم) و “شناسایی متعهدانه”(برنامه های من برای آینده که ارزش ها و منافع من را در بر میگیرد).
Bogaerts ،برای سنجش SCIM ازسه نمونه از جوانان حدود ۲۵ ساله استفاده کرد. دو گروه از این سه گروه ،
“convenience sample” ، که هر کدام حدود ۴۰۰ نفر بودند. گروه سوم به صورت خاص و شامل افرادی که از لحاظ سن و جنسیت و سطح تحصیلات با جامعه برابری بیشتری میکرد وتوسط دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ، انتخاب شد. این دسته به احتمال زیاد دارای اختلال مرزی بودند. از هر سه گروه تست افسردگی و اضطراب گرفته شد و از گروه سوم تست اختلال شخصیت مرزی نیز گرفته شد.
نتایج حاصل ازپاسخ ۲۵ سوال SCIM موجب شد به سه گروه تقسیم شوند.با نمره دادن به موارد زیر از ۱(کاملاموافقم) تا ۷(کاملا مخالفم) و حتی نمیدانم میتوانید خودتان را بیازمایید.
۱- من میدانم به چه چیز هایی معتقدم و برایم چه چیز هایی ارزشمند است.
۲- وقتی کسی مرا توصیف میکند؛ میدانم که حرف هایش تا چه حد صحت دارند.
۳- وقتی به عکس های دوران کودکی ام نگاه می کنم ،حس می کنم مساله ای وجود دارد که گذشته مرا به اکنونم وصل می کند.
۴- بعضی اوقات فردی را انتخاب میکنم و تلاش میکنم شبیه او باشم ؛ درحالیکه وقتی تنها هستم،هویت واقعی ام را میدانم.
۵- من میدانم چه کسی هستم و هویت واقعی ام کیست.
۶- من با توجه به موقعیت هایم در طول زندگی بسیار تغییر می کنم.
۷- من واقعا نمیدانم به چه چیز هایی معتقد هستم و چه چیز هایی برایم ارزشمند هستند.
۸- من شبیه به یک پازل هستم که قطعاتش در هم درست چفت نمی شوند.
۹- من خوب هستم!
۱۰- من به جای اینکه خودم باشم؛ از بقیه تقلید می کنم.
۱۱- من آنقدر با بقیه افراد متفاوت هستم که نمی فهمم “من واقعی” کیست.
۱۲- من از لحاظ روحی شکسته و نابود هستم.
۱۳- من وقتی دوران کودکی ام را به یاد می آورم ارتباطاتی با دوران جوانی ام پیدا می کنم.
۱۴- من وقتی به این فکر می کنم که حقیقتا چه کسی هستم دچار سرگشتگی میشوم.
۱۵- من همیشه حس خوبی نسبت به مسایلی که برایم مهم هستند،دارم.
۱۶- من آنقدر شباهت زیادی با برخی افراد دارم که حس می کنم ما یک نفر هستیم.
۱۷- من اساسا همان فردی هستم که بوده ام.
۱۸- من شبیه فردی که روح ندارد، حس تهی بودن دارم.
۱۹- نظر من به راحتی عوض میشود.
۲۰- من دیگر نمیدانم چه کسی هستم.(شخصیت خودم را نمیدانم!)
۲۱- من وقتی در تعامل با بقیه هستم،توانمند تر از حالت تنهاییم هستم.
۲۲- هیچ کس شخصیت واقعی مرا نمی شناسد.
۲۳- من تلاش می کنم شبیه افرادی عمل و زندگی کنم که با آنها روز هایم را میگذرانم.
۲۴- من فقط وقتی در تعامل با بقیه هستم انسان کاملی هستم.
۲۵- مسائلی که برایم مهم هستند،خیلی زود به زود عوض میشوند.
این ۲۵ سوال برای تقسیم بندی افراد به سه دسته زیر طراحی شده اند:
هویت ثابت : ۱-۲-۳ -۵- ۹-۱۴-۱۵-۱۷
هویت آشفته: ۴-۶-۷-۱۰-۱۲-۱۶-۱۹-۲۱-۲۳-۲۴-۲۵
عدم هویت: ۸-۱۳-۱۵-۱۸-۲۰-۲۲
پژوهشگران یک عدد را به عنوان میانگین ثابت برای قرار گرفتن در هر یک از دسته بندی ها مشخص نکرده اند؛ بلکه اعداد بالا شماره سوالهایی است که هر کدام از این سوال ها بیانگر هویت مربوط به آن است . مثلا در پاسخ به سوال یک ، هرچه جواب به عدد ۷ نزدیک تر باشد یعنی فرد احتمالا هویت ثابت دارد…. به طور خلاصه نشان میدهد افرادBPD در دسته عدم هویت یا هویت آشفته قرار میگیرند.
علاوه بر این در بین این سه نمونه ، به نظر میرسد که افرادی که در دسته هویت آشفته قرار میگیرند ، نشخوار ذهنی فراوانی دارند و بر آنها یک نوع حس ناسازگاری مداومی وجود دارد. به نظر میرسد دسته سوم دلواپسی بیشتری دارند ؛ از آنجا که هویت وفقی کمتر، نشخوار ذهنی ونشانگان دلواپسی و افسردگی بیشتری دارد.
با نگاه کردن به BPD در شرایط هویت آشفته ، مطالعات این گروه بلژیکی کمک میکند تا تصمیمات بهتری گرفته شود .
علاوه بر این ،با کمک کردن به افراد با شرط تمرکزبربروی بیماری های هویتی و با تاکید بر یافته های این تحقیق، میتوان از مشکلات فرد درآینده تا حدی جلوگیری کرد. درنهایت ،دانستن اینکه تو چه کسی هستی، یک مولفه اصلی برای اجرای این دستاورد است.
منابع:
۱- Erik Erikson
-https://www.psychologytoday.com/blog/fulfillment-any-age/201802/identity-in-borderline-personality-disorder-new-approach
– Bogaerts, A., Claes, L., Verschueren, M., Bastiaens, T., Kaufman, E. A., Smits, D., & Luyckx, K. (2018). The Dutch Self-Concept and Identity Measure (SCIM): Factor structure and associations with identity dimensions and psychopathology. Personality and Individual Differences, 12356-64. doi:10.1016/j.paid.2017.11.007
نویسنده: ریحانه رعنایی فر